چکیده:
مبناگروی قدیمیترین نظریه در باب «توجیه» است. در این نظریه مجموعه باورهای انسان
به یک ساختمان تشبیه میشود: همان طور که هر ساختمان دارای دو قسمت زیر بنا و
روبناست و روبنا به زیربنا متکی است، مجموعه باورهای انسان نیز چنین است: بعضی
باورها زیربنایند و باورهای دیگر روبنا, و روبناها به زیربناها متکیاند. در این
مقاله, ضمن بیان اصول مبناگروی و انواع آن, به مهمترین برهان حامیان این نظریه
یعنی «برهان تسلسل» میپردازیم و نشان میدهیم که این برهان بیش از آن که به سود
نظریه یاد شده باشد به نفع نظریة رقیب, یعنی: تلائم گروی است.
Foundationalism is the most ancient theory on epistemic justification. This theory employs the metaphor of a building. Every building consists of two parts: foundation and superstructure. Superstructure always relies on the foundation. Man's beliefs are shaped in a similar fashion، i.e.، some beliefs are foundations and some are superstructure. This article first shows the principles and different kinds of foundationalism and then discusses the most important argument of its supporters، namely، infinite regress argument، and finally shows that from this argument point of view the coherentists are in a better position than foundationalists.
خلاصه ماشینی:
"در این نظریه مجموعة باورهای انسان به یک ساختمان تشبیه می شود: همانطور که یک ساختمان دارای دو قسمت پایه و روبناست و روبنا به پایه متکی است، مجموعه باورهای یک انسان نیز چنین است: بعضی باورها پایهاند و پارهای دیگر روبنا و روبناها به پایهها متکیاند.
باورهای واقعا پایه چنین تعریف می شوند: یک باور آن گاه واقعا پایه است که اگر و فقط اگر: 1- موجه باشد، 2- توجیه آن از قبل هیچ باوری (پایه یا غیر پایه) نباشد.
باورهای پایه در فرض اول, از آن جا که Pn فاقد توجیه است نمیتواند، مستقیم یا غیر مستقیم، هیچ باوری را موجه سازد، از این رو سلسله باورها از جملهP1، غیرموجه باقی میمانند.
همان طور که مشاهده میشود، غیر از مقدمه 5 که مورد وفاق گروههای چهارگانه مبناگروان، شکاکان، تلائم گروان و نسبی گرایان است، هر یک از مقدمات 1تا4 مورد پذیرش یک گروه و رد گروههای دیگر است و این مستلزم آن است که هیچکدام از مقدمات چهارگانه و یا نقیض آنها بدیهی نباشند، از این رو، صرف نفی یک مقدمه برای رفع ناسازگاری از مقدمات پنجم, مؤید هیچ یک از دیدگاههای یاد شده نیست.
(مقدمه5) پیشفرض سوم صادق است؛ زیرا همان طورکه پیشتر گفته شد بی حد و حصر بودن زنجیرة توجیه مستلزم آن است که توجیه هر باوری مشروط به توجیه سلسلهای نامتناهی از باورها باشد و چون تحقق چنین سلسلهای محال است از این رو توجیه هر باوری محال است.
از آنجا که مبناگروان گذرا بودن توجیه را نمیپذیرند, از این رو, برهان تسلسل به رغم شهرت تاریخیاش در اثبات مبناگروی, بیشتر به سود دیدگاه رقیب، یعنی تلائم گروی است تا مبناگروی."