چکیده:
مقالة حاضر غایتمندی نظام آفرینش را از دیدگاه ابن سینا بررسی کرده و میکوشد تا
مبانی نظریه فاعلیت بالعنایه سینوی را در دستگاه فلسفی او ریشهیابی کند.
از نظر ابن سینا متکلمان غرض و هدف فعل خدا را در چیزی بیرون از ذات باری تعالی
جستجو مینمایند. و رمز عدم توفیق در استدلالشان نیز همین است،
در فلسفه ابن سینا فعل باری قابل تعلیل به اموری از قبیل "چرا" و " به چه علت"
نمیباشد زیرا فعل او مقتضای ذات اوست و نه برای انگیزهای که او را به سوی فعل
برانگیزد، بر خلاف افعال بشری که چنین است. اما مشابهت میان گفتة ابن سینا و اشاعره
ظاهری است و تفاوت بین آن دو در این مقاله نمایانده شده است.
خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر، اگر بدون ضم داعی و با قطع نظر از آن، نسبت فاعل و ارتباط فاعل به هر دو طرف فعل متساوی نباشد، بلکه بذاته و به موجب جوادیت مطلقه و مشیت ذاتی او که بر طبق علم ذاتی عنائی او به نظام هستی است، تحقق پذیرد، بدین سان، دیگر وجود و عدم داعی و قصد زاید علی السویه بوده، نقشی در فاعلیت او نخواهد داشت، و این بر خلاف فرض نظریة فاعلیت بالقصد است.
به علاوه، اراده در ما برخاسته از تخیلی است که به تبع قصد یا حرکت به سوی مقصد شکل میگیرد و [با ایجاد قدرت در اندام و اعضای ما] باعث ایجاد فعل میگردد در حالی که اراده در واجب تعالی بعینه نفس قدرت اوست [بر خلاف قدرت در ما انسانها] زیرا اگر ممکن بود که صور علمی در نفس ما علت وجود چیزی مثل بناء و سایر چیزها گردد، باید میتوانستیم نفس وجود صور علمی را قدرت خود بنامیم، در حالی که [این چنین نیست و] قدرت در ما انسانها اگر بخواهد سبب شود تا دانستههای ما تحقق عینی یابند لازم است که حتما به قوة محرکه و به ابزار و آلات انجام کار تعلق گیرد، و چون این امور بر خدای تعالی محال است، لذا صرف معلومات او برای ایجاد همة آنها کفایت میکند؛ یعنی سبب فعل صرف معلوم اوست نه این که با قوهای دیگر فعل انجام دهد."