چکیده:
اختصاص سهم بالایی از بنگاههای صنعتی کشور به بنگاههای کوچک و متوسط و نقش انکارناپذیر آنها به ویژه در برخی از شاخصهای اقتصادی از جمله سهم از صادارت و ارزش افزوده تولید در کشورهای صنعتی،کانون توجه اقتصاددانان را از بنگاههای بزرگ و صنعتی به سمت بنگاههای کوچک و متوسط سوق داده است.در کانادا 89 درصد بنگاهها کوچک و متوسط هستند و در ژاپن 06 درصد صادارت صنایع متعلق به اینگونه بنگاهها است.در ایران با وجود آنکه 99 درصد بنگاهها کوچک و متوسط میباشند،تنها 71 درصد ارزش افزوده صنعت متعلق به آنها است.براساس نتایج مطالعه برنامهریزی در جهت هدایت بنگاههای کوچک و متوسط از وظایف دولتها است و نقش کلیدی در موفقیت آنها ایفا میکند.مشخص کردن گروه کالاها و خدماتی که بنگاه در تولید آنها از مزیت بیشتری برخوردار است،از جمله این وظایف است.در مقاله حاضر،01 گروه برتر از کالاها و خدمات اداری توانمندی منطقهای در 01 استان دارای بیشترین تعداد بنگاههای کوچک و متوسط شناسایی و بررسی میشوند.روش شناسایی 01 گروه برتر کالاها و خدمات مزیتدار،روش امتیاز استاندارد شده و شاخص ناموزون موریس میباشند که بیشترین سنخیت را با شاخصهای کلیدی تصمیمگیری در بنگاههای کوچک و متوسط دارند.در نهایت راهکارها و توصیههای سیاستی براساس گروههای کالایی شناسایی شده مطرح شدهاند که از جمله میتوان به استفاده از روشها و ساختارهای حمایتی مختلف با توجه به تفاوت صنایع و در نظر داشتن شکلهای مشخص و دقیق سیاستی به جای اشکال کلی و مبهم اشاره کرد
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) در این میان مشخص نمودن گروههایی از کالاها و خدمات که بنگاههای کوچک و متوسط در تولید آنها از ارزش افزوده، بهرهوری و سودآوری بالاتری برخوردارند و به مواد اولیه خارجی کمتری نیاز دارند،میتواند به عنوان چراغ راهنمایی برای حرکت آنها در یک مسیر و جهت مشخص و استفاده بهینه از منابع ملی شود.
در این مطالعه شناسایی و الویتبندی ده گروه برتر کالاها و خدمات در بنگاههای کوچک و متوسط ایرانی در ده استان منتخب،با استفاده از روشهای مذکور انجام شده است و راهکارهای و توصیههای سیاستی براساس انتخاب گروههای کالایی مطرح شده است که میتواند مورد استفاده برنامهریزان تجاری کشور قرار گیرد.
بنابر مطالعات انجام شده،در حال حاضر توجه به رشد جمعیت فعال و افزایش نرخ بیکاری،لزوم بهرهبرداری صحیح و مؤثر از منابع طبیعی داخلی و سرمایهای کشور جهت رفع کمبودها،افرایش سهم بهرهوری در رشد تولید ناخالص داخلی،افزایش سرمایهگذاریها در بخش صنعت از مهمترین معیارهایی هستند که میتوانند در راستای تأمین هدف اصلی این مطالعه مورد استفاده قرار گرفته و سیاستگذاران صنعتی را در تعیین استراتژی مؤثر توسعه و در جهت دستیابی به مزیتهای جدید و پویا یاری نمایند.
(2) Porter,2007 (3) Behrens 2002 (4) Levy,2004 (5) Kotelnikov,2007 (6) Porter,2007 (7) Applegate,Austin,& Mcfarlan,2003 (8) Bell,1999 (9) Antara,2006 (10) harvie,2008 (11) development and Industrialization,2007 (12) UNIDO,2008 (13) p."