خلاصه ماشینی:
"، ادیان جهان باستان، (چاپ اول، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372) ج2، ص 320 و 321؛ بروسوس (Berossus)، مورخ و پیشوای معروف بابل در قرن سوم قم، در کتاب خود تاریخ بابل و آشور، که قدما آن را خلدئیکا (×aldaika) یا بابیلونیاکا (Babyloniaka) نامیدهاند و در عهد سلطنت انتیوخس اول (Antiokhos Soter) (280ـ261 قم) تألیف شده است، وقوع توفان را در عهد پادشاهی به نام زیسوتروس (×isuthros) بیان میکند: «نخستین خدیو روی زمین الاروس (Alaros) بوده که 43200 سال پادشاهی کرد.
شخص نجاتیافته جهت اطلاع از وضعیت خشکی، پرندگانی را از کشتی بیرون میفرستد که آخرین آنها باز نمیگردد (در روایت بابلی سه پرنده رها شده به ترتیب کبوتر، پرستو و کلاغاند، اما در نقل تورات ابتدا زاغ و پس از آن سه بار و به فاصله هفت روز، کبوتری رها میشود، البته با این تفاوت که کبوتر تورات با آوردن برگ زیتون تازه پیامی از امید میآورد؛ در حالی که طبق داستان بابلی، کلاغ از کشتی نجات یافته دور شده، به دلیل دست یافتن به غلات و دانههای دورمانده از یغمای سیل دیگر بازنمیگردد)؛ 9.
در سفر پیدایش میخوانیم که توفان برای تنبیه انسانهای گنهکار و نابودی شریران فرستاده شد: «یهوه به نوح گفت: انتهای تمامی بشر به حضورم رسیده است؛ زیرا که زمین به سبب ایشان پر از ظلم شده است و اینک من ایشان را با زمین هلاک خواهم ساخت» (پیدایش، 6:13)؛ در حالی که در روایت بابلی این واقعه به خاطر هوی و هوس خدایان (و به روایتی دیگر به جرم ایجاد سر و صدای آدمیان و بر هم زدن آرامش خدایان) رخ میدهد."