خلاصه ماشینی:
"شش نشانه اینهاست: ( 1 ) بودا سورهی معنای بیکران را روشنگری میکند؛ ( 2 ) به دیانهی عمیقی فرو میرود؛ ( 3 ) از آسمانها به روی بودا و انجمن گل فرو میبارد؛ ( 4 ) زمین در شش جهت میلرزد؛ ( 5 ) مردم چون نشانهها را میبینند شادی میکنند و کف دستهاشان را به هم میگذارند و یکدلانه به بودا نگاه میکنند؛ و ( 6 ) بودا پرتوی از نور از میان ابروانش میفرستد که هجده هزار جهان را به سوی خاوران روشن میکند چنانکه همهی جانداران « شش راه » و بودایان و مریدانشان در آن جهانها به وضوح قابل رؤیتاند.
اینجا طبعا این سوآل پیش میآید که بودا شاکیهمونی که پنجاه سال تعلیم آیین میکرد، چرا فقط در هشت سال آخر این دوره به روشنگری سورهی نیلوفر پرداخت؟ اگر قصد واقعی او این بود که همهی مردم را با یک گردونهی بودا به بوداگی هدایت کند، پس چرا از ابتدا چنین کاری نکرد، و به جای آن چهل و دو سال سه گردونه را میآموخت؟ بودا شاکیهمونی میگوید بودایان در جهان شر آلوده به پنج ناپاکی ظهور میکنند: یعنی ناپاکیهای روزگار و کام و مردم و اندیشه و خود زندگی.
» بودا شاکیهمونی روشن میکند که نه فقط او بلکه همهی بودایان تمام گذشته و حال و آینده نیز نخست به همین شیوه اول سه گردونه را فراآموختند تا قابلیت مردم را بالا ببرند، و بعد در فراآموزهشان به یک گردونهی سورهی نیلوفر رسیدند که « درمهیی است که در آن فرق نهادنی نیست » و همهی مردم را یکسان به بوداگی میبرد."