چکیده:
مساله نسبت دین و دموکراسی، مبحث بسیار پیچیده و در روزگار ما مساله پراهمیتی است، از باب جستار گشایی بحث، من ناچارم در آغاز سخن به چند نکته اشاره کنم،از جمله: -1 مفهوم شناسی مختصر واژگان پربسامد این مبحث: یعنی دین، دموکراسی و حکومت. -2 بررسی انگاره هایی پیش فرض های بحث قلمداد می شوند، تا بر مبنای آنها بتوانیم با هم به گفت و گو و مفاهمه بپردازیم. هرچند ممکن است این نکات برای شما تازگی نداشته باشد یا احیانا نظر دیگری در تبیین آنها داشته باشید. مفهوم شناسی واژگان کلیدی اصطلاحات اصلی و واژگان کلیدی که در این مبحث به کار می رود واژه های «دین»، «دموکراسی» و «حکومت» است. که صرفا از باب برون رفت از سرگشتگی و پرهیز از درافتادن در معضل اشتراک لفظ که سخت رهزن است، بنده تلقی اجمالی خود را از آنها عرض می کنم: من دین را عبارت می دانم از: «مجموعه گزاره ها و آموزه های دستوری و ارزشی (بایدها و نبایدها، و شایدها و نشایدی ها) متلائم و سازواره ای که درباره تبیین هستی و جهان و مناسبات آدمی از سوی هستی پرداز از رهگذر وحی نبوی و هدایت فطری و عقلانی برای تمهید کمال و تامین سعادت بشر در دست رس او قرار گرفته است.» پرروشن است که اگر تعریف دین تغییر بکند طبعا و تبعا، معنا و رویکرد و همچنین نتیجه بحث هم صورت دیگری پیدا می کند. دموکراسی را هم فی الجمله توضیح می دهم برای اینکه در ورطه مباحث اختلافی در تعریف های ارائه شده درنغلتیم بنابر طرح تعریف مصطلح ندارم، بلکه دموکراسی را به نحوی که در بحث مد نظر دارم تبیین می کنم و با دقایقی که هر یک از تعاریف دموکراسی حاوی آن است فعلا کاری نداریم اجمالا دموکراسی را بنده به معنی «سهمداری عقل و رای و نقش آفرینی اراده جمعی در اداره اجتماع» تلقی می کنم
خلاصه ماشینی:
"پس عقل و رای بدینصورت در این چهار مقوله نیز دخالت کرده است، لهذا ادعای حقیر این است که ما با تقریر و تبیینی اینچنین از حکومت دینی میتوانیم عقل و نقل و رأی را همنشین کنیم و با تلائم و سازگارانگاری آنها نظام حکومتیای را پدید بیاوریم که دموکراسی و مردمسالاری، به معنی نقشآفرینی عقل و اراده جمعی را با دین به معنی مجموعه آموزهها و گزارههایی که از عقل و وحی بدست میآید و سعادت بشر را هدف گرفته است، ـ قرین هم کنیم و معتقدیم این تبیینها از دین، عقل و مردمسالاری از متون دینی نیز قابل استظهار است، البته چنانکه در آغاز اشاره کردم: دین فاقد نظام اجتماعی، که یک دین سکولار خواهد بود ـ به مثابه دین و از حیث دین بود نسبت مثبت و منفی با دموکراسی ندارد یعنی در قبال هر دیدگاهی ساکت و صامت است ندارد کمااینکه دموکراسی لیبرال با هیچ دینی اگر دین باشد، نمیتواند سازگار بیفتد و همچنین مجددا تاکید میکنم: باید تشخیص دهیم کدامیک از امور، از عناصر ذاتی حکومت دینی و کدامیک از عناصر از امور عرضی حکومت قلمداد میشوند."