چکیده:
یکی از مبانی اصلی نظریه قرائتپذیری متکثر متوندینی عدم تعین معنای متن است. زیرا این نظریه مفسر محور بوده نقش اصلی در فهم را از آن مفسر و
پیشفهمها و انتظارهای وی میداند. حال آنکه متن هر معنایی را برنمیتابد و به هر انتظاری پاسخ مثبت نمیدهد. چون زبان یک قرارداد اجتماعی است
و الفاظ از طریق پروسه وضع با معانی خاص علقه ویژه پیدا کرده و هنگام استعمال به همان معانی دلالت میکند. به علت همین خصوصیت معانیالفاظ
هم در مقام استعمال (مفاد استعمالی) و هم در مقام دلالت (مراد جدی مؤلف) تعین دارد.
اگر معنای متن معین نبود، مفاهمه بین انسانها صورت نمیگرفت. بعلاوه تأکید بر مسأله «اشتراک فهم» و «حجت ظهور زمان نزول و صدور» متون
دینی، شاهد دیگری بر همین معنای متن، و دلیل به این مطلب است که متون دینی هر قرائتی را نمیپذیرد.
خلاصه ماشینی:
"چنان که وقتی به ایشان گفته میشود: اختلاف فهمهای موجود بین مفسران و فقیهان عوامل متعددی (2) دارد که اختلاف پیشفهمها و پیشفرضها و انتظارهای مفسران از جمله آنها است، جواب میدهند: «تنوع اذهان در نهایت به تنوع متن بر میگردد و معنایش این است که متن نسبت به بسیاری از معانی لااقتضا است» (3) بنابراین، میتوان گفت: عدم تعین معنای متن و در نتیجه ایفای نقش اصلی پیشفهمها و پیشفرضها و انتظارهای مفسر در امر فهم، یکی از مبانی اصلی نظریه قرائتپذیری متکثر متون دینی است.
(22) نحوه مفاهمه اقتضا دارد، مدلول تصوری که برای شنونده حاصل میشود تعین داشته باشد، زیرا اگر معنای متن نامعین باشد، هنگام استعمال، نمیتواند مفهوم واحد و متعینی را در ذهن خوانندگان و شنوندگان پدید آورد؛ در نتیجه فهم غیر ممکن خواهد بود و در صورتی کلمات دارای معانی متعینی خواهد بود که یک رابطهای بین آنها باشد و هر کلمهای یک معنای خاصی را حکایت کند و این علقه حاصل نمیشود، مگر وقتی عاملی غیر شخصی و مورد قبول همگان در میان باشد.
» (34) چون این سخن در صورتی درست است که الفاظ بر حقایق اشیاء وضع شده باشند و زبان قرآن زبان خاص علمی باشد که چنین نیست و نیز نمیتوان گفت «عبارات گرسنه معانیاند» (35) تا با تفسیر تئوریها معنای الفاظ نیز تغییر کند، زیرا با عمل وضع هر لفظی به معنایی آبستن میشود و هنگام استعمال نیز بر آن دلالت دارد."