چکیده:
از لحاظ هرمنوتیکی، تفسیر میتواند کاربردهای گوناگونی داشته باشد، از این رو بررسی این کاربردها اهمیت خاصی دارد. این مقاله عهدهدار بحث از
معنای «تفسیر» و معانی «تفسیر متن» است. تفسیر متن معمولا به یکی از سه معنای: «فهم معنای آن»، «فرایند فهم آن» و «متن مضاعف» به کار میرود.
مقاله علاوه بر توضیح این سه معنا از سه کارکرد: «معنایی»، «تاریخی» و «کارکرد التزامی» نیز به تفصیل سخن گفته و سپس در پایان به بیان تفاوت آنها و
تأثیرشان در حل نزاعهای گوناگون در باب تفسیر متون اشاره کرده است.
وقتی فارغ از مولف و پدید آورنده به متن بنگریم خواهیم یافت که یکی از ویژگیهای متون «تفسیر پذیری» آنها است. تفسیر
پذیری تنها به متون اختصاص ندارد و ما از تفسیر اشیاء و مقولات متفاوتی سخن میگوییم. تفسیر به مفهوم وسیع، ایضاح و
روشنگری معنای یک چیز است. و مسئله تفسیر هنگامی اهمیت مضاعف مییابد که معنا واضح و روشن نباشد. از این نظر تفسیر
با فهم تفاوت دارد؛ چرا که ما معنای برخی از چیزها را ـ مانند یک جمله ساده ـ بدون تفسیر میفهمیم، و این غیر از تفسیر است.
بنابراین، مسئله تفسیر هنگامی پیش میآید که معنا روشن و فهم آن آسان نباشد و یا بخواهیم فهم خود را از آن بالاتر ببریم.
خلاصه ماشینی:
"و مثلا «چترم را فراموش کردهام» ممکن است به این معنا باشد که گوینده که یک مرد است (یعنی نیچه) این امر را فراموش کرده است که زن به عنوان یک حقیقت در عالم وجود دارد و تنها جنسیت خودش را در نظر داشته است عدم تعین واژه «چتر» این متن را با تفاسیر متعددی همراه ساخته است؛ از این رو «رونالد بارت» (10) گفته است: «متن چند گانه است» به این معنا که همواره کثرتی در آن به چشم میخورد که جایی را برای تفاسیر مختلف میگشاید.
سه کارکرد خاص تفسیر که توضیح آنها گذشت «مانعة الجمع» نیستند؛ بلکه «مانعة الخلو» هستند؛ به عبارت دیگر، ممکن است در موردی، تفسیر متنی خاص هر سه کارکرد را به ارمغان بیاورد و همه این کارکردها در یک جا جمع شوند؛ ولی نمیتوان نمونهای یافت که تفسیر، حتی یکی از این سه کارکرد را نداشته باشد و در جایی که هر سه کارکرد هم زمان در تفسیر حضور دارند، تفسیر بسیار پیچیده و فهم آن هم برای مخاطب بسیار دشوار میشود؛ زیرا مخاطب متحیر و سرگردان میماند آیا آنچه در تفسیر وجود دارد، معنای متن است یا لوازم آن؛ و معنا هم معنایی هست که مولف و مخاطب تاریخی در نظر داشتهاند و یا نه معنایی هست که فراتر از فهم مولف و فهم مخاطب تاریخی است؛ لذا بهترین تفسیر به تفسیری میگویند که در آن این کارکردها از همدیگر تفکیک شدهاند."