چکیده:
این مقاله، کوششی برای ارتباط میان تعابیر و تفاسیر متفاوتی است که در اثر نهضت های معاصر ساختارگرایی و پساساختارگرایی با دانش نشانه شناسی و هرمنوتیک درباره مقوله زبان شناسی پدید آمده تا توجه دقیق تری بر مسأله زبان و تفسیر معنا، در جهت تأکید بر دیالکتیکی از فرضیات و انتظارات مثبت و منفی، به عمل آید. همچنین سعی شده که سنت های جدید زبان شناسانه و تحلیل انتقادی حرکت های پیشتازانه گوناگونی را که در تاریخ تفسیر ادبی ارائه شده، بازنماید؛ کوششی که بر بخش گسترده ای از این نوشته، جنبه کلامی می دهد.
خلاصه ماشینی:
"دیلتای به این قضایا توجه داشت و معتقد بود که میتوانیم با همه مشکلاتی که تاریخ پیشپای ما گذاشته، با عبور از لایههایی از آن، و حذف پیشداوریهایش، مقصود مؤلف و نویسنده متن را دریابیم؛ اما گادامر با این نظر به مناقشه افراط گونهای پرداخته، مدعی شد که تفسیر متون به این شیوه، دستنیافتنی است و از این رو، ما خود معنایی را میآفرینیم.
. تبدیل کلمات انگلیسی story به history نوعی تأویل واژگانی است؛ اما علم هرمنوتیک در دنیای جدید، در واقع، بحثهایی جدی و فلسفی درباره نفس ادراک و فهم متون است؛ بهگونهای که نزد پیشینیان مرسوم نبوده است.
ساختار گرایی که مبحث بسیار مهم در دانش زبانشناسی بهشمار میرود، بر این اساس استوار است که اگر «کنش» و «دستاوردها»ی کار و اندیشه آدمی دارای معانی هستند، باید میان واحدهای کنش و تولید، نظامی از تأثیرات و مناسبات وجود داشته باشد تا امکان حضور معنا پیدا شود.
متن، گذشته از هر ارتباطی که با گوینده آن دارد، محتوای معنادار مشخصی نیز میتواند داشته باشد؛ زیرا قوه نطق در شخصی که سخن میگوید، ساکن نیست؛ بلکه در آنچه گفته میشود، ساکن است؛ پس متن با خواننده همچون شناسندهای پویا در تعامل قرار میگیرد و جای شایستهتری از آنچه مورد اراده گوینده در یک حالت ایستاد بوده، ممکن است بیابد.
این نکته در زبان هایدگر بدین صورت مطرح میشود: تمام تأویلها بر یک پیش ـ نگرش مبتنی است که همانا روشهای قاعدهمند زبانشناسی و ادبی مرسوم است که به وسیله آن، پس زمینه یا پیش نگرش قلمرو و گستره فهم را میتوان روشن کرد [هرش، 1967، ص 208]."