چکیده:
مقاله حاضر، تبیین و گزارشی درباره مسائلی است که در زبان دین بر اساس حکمت متعالیه در عصر جدید مطرح شده و مد عایش این است که این مسائل، در میان متفکران اسلامی به شکلی مطرح بوده و پاسخ هایی به آن داده شده که از میان آن ها راه حل ملا صدرا که بر اساس مبانی حکمت متعالیه داده شده، مقبول تر به نظر می رسد و این نوشتار نیز بر همین اساس بر دیدگاه ملا صدرا ناظر است و در حقیقت، گزارشی از راه حل مشکلات زبان دین از دیدگاه او و حکمت متعالیه است.
خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر، فرق بین اسم و صفت مانند فرق بین عرض و عرضی است؛ زیرا مفهوم عرضی عبارت از لا بشرط شیء است و از این جهت امکان دارد که با معانی بسیاری قابل جمع باشد؛ اما مفهوم عرض عبارت از بشرط لا شیء است؛ از اینرو با دیگر اشیا قابل جمع نیست؛ بنابراین اسم که عرض است، یکی بیشتر نیست و مسمای واحدی دارد؛ اما این مسما ممکن است دارای صفات متعددی باشد که با توجه به آن صفات نامگذاری میشود؛ بنابراین، اسم جلاله، عبارت از مرتبهالوهیه جامع تمام شؤون و اعتبارات برای ذات است که در آن، تمام اسما و صفات جمع شدهاند به این معنا که ذات خداوند اگر در عقل بهگونهای ملاحظه شود، این معانی و اوصاف از آن انتزاع میشوند و آن ذات در نفسالامر مصداق برای این معانی و اوصاف میشود؛ از اینرو اسم جلاله، اسم برای ذات است که به تمام اوصاف کمالیه موصوف میشود (16) و بههمین سبب علم جنس است.
(23) نتیجهگیری بنابر آنچه گذشت، مبنای ملاصدرا و بهطور کلی حکیمان حکمت متعالیه با توجه به اختلافاتی که ممکن است بین آنها موجود باشد، روشن میشود که اساس نظراتشان در توجیه گزارههای دینی و معانی اسما و صفات خداوند بر اشتراک معنوی و تأویل مبتنی است و در مواجهه با احکامی که درباره خداوند بهکار برده میشود؛ مانند آمدن خداوند یا دست خدا بالاتر از همه دستها است، معانی آنها را تأویل کرده بدین معنا که معانی این الفاظ را از لوازم طبیعی آن تجرید کرده؛ سپس آنرا به خداوند نسبت میدهند."