چکیده:
یکی از بحثهای مهم درباره تجربه دینی بررسی ذهنی یا عینی بودن تجربههای دینی است. بسیاری از فیلسوفان دین و متکلمان الهی بر عینی بودن
تجربههای دینی تأکید دارند. یعنی تجربههای دینی پدیدههایی صرفا ذهنی و روانی نیستند. بلکه بر حقیقت یا حقایقی عینی و ماوراء طبیعی دلالت میکنند.
برهانهای تجربی بر وجود خداوند که در الهیات جدید مسیحی مطرح شده است ناظر به همین مسأله است. احساس وابستگی مطلق، احساس تعالی
خواهی و اصل آسان باوری از جمله مبانی فکری و روانشناختی دیدگاههایی است که طرفدار عینی بدون تجربههای دینیاند. به اعتقاد آنان این مبانی و اصول
به انضمام پارهای دیگر از اصول و قواعد منطقی و فلسفی عینی بودن تجربههای دینی را مبرهن میسازد. این بحث با آن چه در الهیات اسلامی به نام طریق یا
برهان فطرت بر وجود خداوند تأیید شده است قابل مقایسه و بررسی است. زیرا اگر چه از تجربه دینی تفسیرهای متفاوتی ارائه شده است، اما تفسیر آن به
عنوان احساس وابستگی مطلق و نیز احساس تعالی جویی بشر با فطریات احساسی که در الهیات اسلامی مطرح شده است کاملا همخوانی دارد.
برخی از فیلسوفان مسیحی تجربههای دینی و عرفانی را فراذهنی و فراعینی توصیف کرده و با تفکیک زبان دین و عرفان از زبان علوم طبیعی به اسطورهای
بودن زبان دین و عرفان گرویده و چنین نتیجه گرفتهاند که زبان دین عینی نیست، یعنی از الگوی زبان مصطلح در علوم طبیعی پیروی نمیکند، ولی با این حال
ذهنی نیز نیست، یعنی صرف تخیل و پندار ذهنی نمیباشد، بلکه حقیقتی ماوراء طبیعی را مکشوف میسازد. روشن است که بازگشت این دیدگاه به نظریه
عینیگرایانه در باب تجربههای دینی و عرفانی است. مناقشههای دیگری بر این نظریه وارد شده است که در متن مقاله بیان گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"صفات متعارض، از تصویرها و تعبیرهای پیروان ادیان گوناگون ناشی میشود، و البته نمیتوان همه آنها را حق دانست؛ پس نظریه کثرتگرایی دینی بر مبنای تجربه دینی، نظری نادرست است؛ ولی لازمه آن، نادرستی اصل تجربه دینی نیست؛ بلکه نادرستی برخی از الگوها و قالبهای ذهنی است که پیروان ادیان برای حقیقت الوهی تصویر کردهاند؛ از باب مثال، احساس گرسنگی در انسان، گویای این حقیقت است که چیزی به صورت غذا وجود دارد که میتواند حس گرسنگی انسان را ارضا کند.
تجربه دینی و ناقدان تجربه تا این جا این نتیجه به دست آمد که تجربه دینی یعنی احساس وابستگی مطلق برای صاحبان چنین تجربهای، ارزش برهانی دارد و میتواند مبنای ایمان و اعتقاد به وجود خداوند واقع شود؛ هر چند نمیتوان همه تعبیرها و تفسیرهایی را که از وجود خداوند ارائه میشود، درست دانست؛ یعنی اصل این تجربه، یقینآور و معتبر است، و خطاپذیر نیست؛ ولی تصویرهای ذهنی و تعبیرهای مفهومی که از آن ارائه میشود، خطا میپذیرد و درباره آنها باید معیارهای مربوط به تشخیص درست از نادرست را در حوزه ادراکات مفهومی و حصولی به کار گرفت.
(10) پاسخ به یک اشکال بر برهان فطرت ـ به تقریری که گذشت ـ اشکالی وارد شده و آن این است که حقیقت اضافی بودن اموری چون محبت، ارادت، عشق و امید، بیش از این اثبات نمیکند که تحقق این حالات نفسانی بدون متعلق نخواهد بود؛ ولی باید توجه داشت که متعلق بالذات در همه این حالات، همان معلوم بالذات است که از حوزه نفس خارج نیست، و آن معلوم بالذات، یعنی صورتهای علمی، اگر حق و صدق باشد، پیش از استدلال از راه اضافی بودن این حالتها، اصل مطلب که وجود خداوند است، اثبات میشود و اگر پنداری و بافته خیال باشد، نشانه تحقق متعلق آنها در خارج از نفس نخواهد بود."