چکیده:
مسألة قیام حضرت مهدی و انتظار موعود جهانی با چالشهای متعددی روبهروست نظیر
اینکه: اگر قرار است عدالت کامل در آخرت تحقق یابد، چه ضرورتی دارد که حکومت عدل
جهانی در دنیا تشکیل شود؟ چرا انتظار فرج، افضل اعمال خوانده شده با اینکه سنخ
«انتظار» از سنخ «عمل کردن» نیست، چه رسد به افضل اعمال بودن؟ با توجه به دیدگاه
ما در خصوص حکومت جهانی واحد حضرت مهدی? آیا میتوان به دیدگاهی در خصوص مسألة
امروزی جهانیشدن دست یافت؟
اگر شرط ظهور پر شدن جهان از ظلم است، آیا تلاشهای اصلاحی ما ظهور را به تعویق
نمیاندازد، و اگر این تلاش های اصلاحی ما سیر تکاملی انسان را شکل میدهد دیگر چه
نیازی به مهدی موعود? است؟ و... . در واقع از ما خواستهاند که «منتظر قیام موعود
جهانی باشیم!» و همة سؤالات ما برمیگردد که اولا چرا؟ و ثانیا چگونه؟ در این
مقاله کوشیدهایم اینگونه سؤالات را با نگاهی به اندیشة استاد مرتضی مطهری پاسخ
دهیم.
The belief in rise of Imam Mahdi and the expec¬tation for a global promised messiah faces a number of theoretical challenges، such as: if a perfect justice is supposed to be realized in afterworld، than، what is the need for the establishment of a just universal reign? Why waiting for faraj (the relief brought about to human kind when Imam appears) is regarded as the best religious acts، given that waiting does not fall in the category of acts، let alone to be the best act? In view of our belief in Imam Mahdi’s universal reign، should we approach to the contemporary question of globalization? Should the pandemonium and injustice fill the world as a precondition for the rise of Imam Mahdi، than our efforts to reform the world would not hamper and postpone his appearance? If our efforts to reform can prepare the ground for the transcendental evolution of human being، than what is the need for Imam Mahdi’s rise? In short، we are asked to wait for the rise of a universal promised messiah. First، Why? Secondly، how? This is up to us. The paper attempts to answer these questions from ayatollah Motahhari’s view.
خلاصه ماشینی:
"اگر از این زاویه نگریسته شود، آیا جهانیشدن رنگ و بوی دیگری نخواهد گرفت و در آن صورت، وظیفة ما در قبال آنچه امروزه به صورت جهانیشدن مطرح شده، چیست؟ گذشته از اینگونه پرسشها که در خصوص اصل مهدویت و انتظار مطرح است، خود مفهوم انتظار، در درون خود نیز با چالشهایی جدی مواجه است که شاید مهمترین آنها این باشد که با توجه به اینکه در احادیث آمده ظهور، زمانی رخ میدهد که جهان پر از ظلم شده باشد، آیا هرگونه تلاش اصلاحی عملا ظهور را به تاخیر نمیاندازد؟ اگر باید منتظر ظهور بود، پس باید از اقدامات اصلاحی دست برداشت و این به معنای نفی وظایف اجتماعی است که در دین بر دوش انسان گذاشته شده است (نظیر امر به معروف و نهی از منکر)، و اگر قرار است به آن وظایف عمل کنیم، دیگر چگونه میتوان منتظر بود؟ به بیان دیگر اگر قرار است سیر بشر با این اصلاحات ما، سیر تکاملی باشد، این سیر به همین ترتیب به آخر میرسد و دیگر چه نیازی به ظهور مهدی؟ اینها و سؤالاتی از این دست، نگاهی دوباره و عمیق به مسألة مهدویت در اسلام را میطلبد که میتوان کل مسأله را در این جمله خلاصه کرد: از ما خواسته شده: «انتظار ظهور و قیام مهدی?"