چکیده:
فلسفه که وفق تعریف, علم به حقایق اشیا را چنان که هست و در حد طاقت بشری, غایت
خویش میسازد بی آن که مثل کلام خود را ملتزم به دفاع از وحی و متعهد به توافق با
شرع کرده باشد, در بحث از مسائل مربوط به مجردات خارج از ماده, و آنچه تحت تصرف حس
و تجربه انسان نیست، تقریبا اکثر اوقات به آنچه در تعالیم ادیان و آرای متألهان
اهل کلام است، منتهی میشود و جز در موارد نادر که فکر بر آنچه هست طغیان میکند و
عقاید و سنن جاری را مانع سیر و بسط خویش می یابد, اغلب جوابهایی را که دین حاکم و
سنت جاری بر محیط و عصر وی تحمیل میکنند می پذیرد و حاصل عدم تعهد وی با آنچه تعهد
اهل کلام بدان منتهی میشود، توافق مییابد و آن جا که این توافق مورد تردید واقع
شود، به دفاع از فکر یا تأویل در وحی میپردازد و از همین جااست که فلسفه با
مقالات ارباب دیانات ارتباط می یابد و سیر در ادیان نظری اجمالی بر تحول عقاید
فلسفی را هم دستکم در آنچه به این مسائل مربوط می شود، الزام میکند.
بدین گونه، عمده ترین مسائل فلسفی که بدون حل آنها زندگی انسان پوچ، و خود
انسان محکوم به یأس و خذلان واقع خواهد شد، خیلی پیش از آنکه با پاسخ های فلسفی
مواجه شود، نزد اصحاب دیانات مطرح بوده است, و آنچه متفرع بر این مباحث میشود و
اهل فلسفه به حلوطرح آنها علاقه نشان دادهاند, و از آن جمله شامل جبر و اختیار
و خیر و شر و اتقان عالم و عنایت الاهی و سعادت و شقاوت خلق است, پیش از آن که در
فلسفه مجال طرح یابد، نزد اصحاب دیانات مطرح شده است, و فلسفه بعدها کوشیده تا
آنها را از صورت مجرد اعتقاد بیرونآورد و کسوت برهانی برآنها بپوشاند. در
این مقاله نخست دربارهی مشخصهی دین و فلسفه سخن به میان آمده؛ سپس مناسبات تاریخی
این دو آموزه بررسی شده است.
Philosophy، according to its definition، is aimed to approach the truths of phenomena as they are and to the extent human capability allows. Unlike theology، philosophy is neither bound to defend the revelation nor committed to be compatible with Shariah. As far as the issues related to the immaterial and extrasensory abstracts are concerned، philosophy often results in what are manifested in religious teachings as well as in the theologian’s views. Except for rare cases، where human thought revolts against the status qua and transcends the prevailing traditions and beliefs considering them as hurdles in the way of its progress، philosophy often surrenders to the solutions imposed by the dominant religion and prevailing costumes. Hence، philosophy is interested in what are addressed by religions rendering the review of the evolutions of philosophy –at least in areas of common interest – an essential part of any deep religious study.
Similarly، the major philosophical problems- that if not answered -will render human life hollow and meaningless and condemn the man to frustration are debated by religious experts before encountering their philosophical answers.
The paper، first، addresses the characteristics of religion and philosophy then examines the historical relations between them.
خلاصه ماشینی:
"با این حال، در آنچه به پرسش هایی نظیر مبدأ عالم و حدوث و قدم آن, یا مسألهی ماده و روح مربوط می شود, و به ویژه در آنچه فلسفهی عملی بر آن مبتنی است, و نیل به خیر و سعادت و درک حسن و قبح اشیا بدون آن تحقق نمی یابد , و قول شرایع در ضرورت بعث رسل و لزوم معاد و پاداش آخرتی با آن ارتباط دارد, فیلسوف هم تحت تأثیر محیط تربیت و در جایگاه وارث مفاهیم سنتی، خواه ناخواه به جوابهایی که از جانب شرایع و در محدودهی احتجاجات متکلمان به چنین مسائلی داده شده است، واقع می شود , و جز در موارد نادر ,که فکر بر آنچه هست طغیان می کند و عقاید و سنن جاری را مانع سیر و بسط خویش می یابد,اغلب پاسخ هایی را که دین حاکم و سنت جاری بر محیط و عصر وی تحمیل می کنند می پذیرد و حاصل عدم تعهد وی با آنچه اهل کلام بدان منتهی می شود، توافق می یابد و آنجا که این توافق مورد تردید واقع شود، به دفاع از فکر یا تأویل در دین می پردازد.
به هر تقدیر، فلسفة یونان پیش از آنکه در ظهور مکتب نوافلاطونی اسکندریه بخش عمدة سرمایه خود را در شروح و تفاسیر اصحاب آمونیوس ساکاس و پلوتینوس و فرفوریوس و ابرقلس بریزد و از آن جمله تعلیم تازه ای پدید آورد که افلاطون و ارسطو را در تقریری جدید از آرای آنها به هم نزدیک کند، از همان عهد ماقبل سقراط تا پایان دنیای شرک باستانی ، خط سیرهای دیگری نیز در جستوجوی آنچه حقایق اشیا بر قدر طاقت بشری تلقی می شد، طی کرد که شامل بعضی مقالات بدیع بود، و بعضی از آنها بعد در قلمرو روم هم انتشار یافت و مورد توجه قرار گرفت؛ هر چند این فرصت برای تمام این تعلیم حاصل نیامد."