چکیده:
فطرت به معنای حالت خاصی از آغازآفرینش انسان است و در اموری بهکار میرود که در
خلقت اولیه انسان موجود است و آدمی با ورود به دنیا، آنها را همراه خود دارد، و در
دنیا آنها را به دست نیاورده است.
براساس احادیث، انسان دارای فطریات اعتقادی، عملی و اخلاقی است. برخی از فطریات،
معرفتهایی هستند که مبدأ آنها جهانهای پیش از دنیا است. برخی دیگر از فطریات،
گرایشهایی است که در خمیرمایه و طینت انسانها قرار داده شده است. گاه نیز فطرت در
احادیث، به معنای ویژگی اساسی دین اسلام بهکار رفته است.
Fitrat means a state in which human beings come into being. Its used for those features that are laid in the initial substances of creation of human beings. These are inborn features that accompany man as he comes into the world.
According to traditions man possesses certain innate ideological، practical and moral features. Some of these innate potentials are knowledge that is shaped in the worlds prior to this world. Some others are substantial tendencies of human beings. However، in some other traditions، fitrat is used as the essential characteristic of Islam as a religion.
خلاصه ماشینی:
"درباره ارتباط معرفت خدا و توحید باید گفت: در احادیث مربوط به فطرت، معرفت خدا و توحید به صورت دو مقوله مستقل که هر یک معرفت و دلیل خاصی داشته باشد، مطرح نشده است؛ بلکه معرفتی از خدا که انسانها مفطور برآنند، شامل توحید نیز میشود و انسانها خدای واحد و یگانه را بهطور فطری میشناسند؛ از اینرو امام باقر(ع) در تفسیر آیة فطرت الله التی فطر الناس علیها میفرماید: خداوند، مردم را در میثاق بر توحید و معرفت به اینکه خدا پروردگار آنها است، مفطور ساخت.
در مورد فطری بودن گرایش به ملکات و اعمال، در احادیث، گاه برخی امور از فطریات مشترک میان همة انسانها برشمرده شده است؛ برای مثال از پیامبر اکرم (ع) نقل شده است: جبلت القلوب علی حب من أحسن إلیها و بغض من أساء إلیها (کلینی،بیتا: ج4، ص381، ح5826).
در احادیث نیز گاه دین و اسلام مصداق فطرت دانسته شده است؛ برای مثال، وقتی عبدلله بن سنان از امام صادق (ع) تفسیر آیة فطرت را پرسیده و گفت: «ما تلک الفطرة»، حضرت در پاسخ فرمود: هی الاسلام (کلینی، همان: ج4، ص12).
در برخی از احادیثی که اسلام را فطری دانسته، بیدرنگ به یکی از این سه بعد اشاره شده است؛ برای مثال، در حدیث عبدالله بن سنان که پیشتر نقل شد، پس از اینکه فطرت را به اسلام تفسیر کرد، در ادامه توجیه مطرح و گفته شد: فطرهم الله حین أحد میثاقهم علی التوحید (کلینی،همان: ج2، ص12)."