چکیده:
علم کلام مانند دیگر علوم سیر تحول و تطور خاص خود را دارد. بر همین اساس علمی
تاریخمند است که به ارائه تصویر صحیحی از سیر تطور، بررسی تاریخی مسائل و مباحث آن
نزد متکلمان در دورهها و مراحل گوناگون تاریخ نیازمند است. متأسفانه این نکته مهم
بهطور معمول مورد غفلت متکلمان بوده است. اما ضرورت جدی آن در دهههای اخیر سبب
شده است برخی به این مسأله توجه بیشتر داشته، و حتی جزء مواد درسی برخی از مراکز
تخصصی این رشته تحصیلی قرار گیرد.
به همین جهت متکلمان امامیه بهرغم برخورداری از وحدت هدف و امتیاز و ویژگی مشترک
در عرضة مباحث کلام، رویکردهای متفاوتی داشتهاند. ازجمله عوامل گزینش آنها شرایط
جغرافیایی و تاریخی است. گاهی در منطقهای جغرافیایی و مقطعی تاریخی رویکردی مطرح
بوده که در برهه و شرایط دیگری چنین نبوده است. نوشتار حاضر درصدد ارائه تصویر کلی
از دورههای تاریخی کلام شیعی و معرفی اجمالی رویکردهای کلی متکلمان آن است.
Theology، like other sciences and perhaps more، has its particular process of changes and developments. Therefore، it is a historically developed science and we need to study the history of its problems and topics according to what the theologists، in the different eras and stages of history، assert، in order to present a correct picture of its process of changes، although unfortunately theologists have neglected and lacked paying attention to this important point. However، in recent decades، the serious necessity of the problem has caused some to pay more attention to it، and even it has gone on the curriculum of some specialized centres of the course.
For this reason، the Shiite theologists have had different approaches، which one of the factors of their choice has been the historical and geographical conditions، although they have benefited the same aim and have had the privilege of a common characteristic of presentation of theological topics. Sometimes there has been an approach in a geographical district and a historical era، that there has not been in other conditions and eras.
The present article is going to present a general picture of the historical eras of the Shiite theology، and introduce briefly the general approaches of the Shiite theologists.
خلاصه ماشینی:
". [3] از جمله آن آثار عبارتند از: فلسفة الفکر الدینی : ج قنواتی و لویس غردیه؛ العقیده و الشریعة فی الاسلام: گلدزیهر؛ اندیشههای کلامی شیخ مفید: مارتین مکدرموت؛ فلسفه و کلام اسلامی: مونتگمری وات؛ فلسفه علم کلام: هری ولفسن؛ ضرورت این مساله سبب شده است که در جهان اهل سنت - خصوصا در قرن اخیر – بیشتر به این بحث پرداخته، و آثار قابل توجهی نیز منتشر و عرضه شود[1].
ج. روش کلامی با توجه به سرآمد بودن شیخ صدوق در بین نصگرایان، روش او در طرح مسائل کلامی میتواند بیانگر روش دیگر پیروان این رویکرد فکری کلامی باشد: او هر گاه به دنبال حل مشکل اعتقادی یا در پی پاسخ به مساله عقیدتی بود سعی میکرد به جای دلیل و برهان (البته با استناد به کتاب و سنت و عقل صائب) حدیث و یا احادیثی نقل کند حتی مباحثی که در رساله اعتقادات الامامیه و کتاب الهدایه او آمده است.
کلام در عصر خواجه نصیر (قرن هفتم و هشتم) کلام این عصر و مقداری بعد از آن سبک برهانی به خود گرفت و بیشتر رنگ فلسفی پیدا کرد (مطهری، 1375: ج 3، ص 95، ج 5، ص 150 – 155) در این مرحله کلام هویت جدیدی یافته و افزون بر تکیه بر آیات و روایات، بر استدلال برهانی نیز استوار گشته است مثلا خواجه، مباحثی مانند توحید و معاد که موضوع آنها با فلسفه مشترک است با روشهای برهانی اثبات میکند، بدین ترتیب کلام شیعی، از کلام اهل سنت که استدلال عقلی در آن بسیار کم رنگ است، جدا میگردد، زیرا از این پس در کلام شیعی صرفا به استشهادات روایی و قرآنی اکتفا نشده و از براهین عقلی نیز بهره گرفته میشود (فیاضی، 1384: ص 87)."