چکیده:
مقالة لائودن با نام «ردیهای بر واقعگرایی همگرا» عرصة برخورد دو استدلال هیچ معجزهای در کار نیست و استقرای بدبینانه است که به ترتیب در تأیید و رد واقعگرایی علمی عرضه شده است. لائودن در این مقاله با بهرهگیری از تاریخ علم میکوشد ناموجه بودن دعاوی اصلی واقعگرایان را که در قالب دو استدلال عمده مطرح شده نشان دهد. در مقاله حاضر پس از بیان آرای لائودن به اشکالات مطرح شده پاسخ داده میشود بهنحوی که هم نقاط ضعف استدلالهای وی را نشان میدهد و هم رویکردی اتخاذ میشود که گرفتار برخی مشکلات واقعگرایی همگرا نباشد
خلاصه ماشینی:
"استدلال اول در گام اول، لائودن با پرداختن به رابطه موفقیت یک نظریه علمی و دارای مصداق بودن الفاظ اصلی آن، میکوشد نشان دهد هیچ رابطهای میان این دو وجود ندارد که از آن بتوان به نفع واقعگرایی استفاده کرد.
بنا به گفته او یک نظریه هنگامی موفق است که بهخوبی عمل کرده باشد، [یعنی] پیشبینیهای صحیحی ارائه کرده و به دخل و تصرف نافعی در نظم عالم مودی شده باشد و دستهای از آزمونهای استاندارد را پشت سر گذاشته باشد (1984: 222) در خصوص ادعای دوم (ب)، لائودن به مواردی در تاریخ علم اشاره میکند که علیرغم اینکه دارای مصداق بودهاند نظریههای ناموفقی محسوب میشدند.
چگونه میتوان این دو را با هم جمع کرد؟ به عبارت دیگر آیا میتوان محتوای صدقی برای آن در نظر گرفت که علت این موفقیتها به حساب آید؟ با نگاهی به این نظریه میتوان دریافت بسیاری از بخشهای آن در نظریه اکسیژن محفوظ مانده است از جمله اینکه هیچیک از سه فرایند احتراق، تنفس و زنگزدگی در خلأ امکان وقوع ندارند و یا زنگ فلزات در ترکیب با زغال به فلز اولیه تبدیل میشدند (احیا)16 و فیالجمله اگر به جای تعبیر از دست رفتن فلوژیستون از تعبیر کسب اکسیژن استفاده شود نظریه اول به دوم قابل تبدیل خواهد بود.
آیا میتوان صدق تقریبی نظریههای دارای مصداق اما ناموفق گذشته را نیز نشان داد؟ شکی نیست مدل اتمی دالتون19 با مدل اتمی پذیرفته شده امروزی بسیار تفاوت دارد و از آن زمان تاکنون تغییرات زیادی پذیرفته است و خواص آثار و توصیفات متعددی برای اتم در نظر گرفته شده است."