چکیده:
برای فیلسوفان، اعتقاد به اینکه ما ملزم نیستیم چیزی را ورای نتایج مشاهدهپذیر یک نظریه علمی موفق باور کنیم، غیرمتعارف نیست. این آموزه به اشکال متفاوتی بهعنوان ابزارانگاری (instrumentalism)، پندارگرایی (fictionalism)، تجربهگرایی ساختی (constructiveempricism)، شکگرایی نظری (theoretical skepticism) و فلسفه «توگویی»1 شناخته میشود. هدف مقاله حاضر نقدی دوسویه از چنین اشکالی از ضدواقعگرایی (antirealism) علمی است. در وهله اول استدلال شده است که هیچگونه تفاوت واقعی بین باور کردن یک نظریه و تمایل به استفاده از آن برای انجام پیشبینیها، طرحریزی آزمایشها و غیره وجود ندارد. بنابراین ابزارانگاری سنتی ناسازگار است. در وهله دوم یک دیدگاه کمهزینه مورد ملاحظه قرار گرفته است که بنابر آن یک باور نظری میتواند تحمل شود اما [پذیرش] آن صرفا بواسطه ملاحظات عملگرایانه توجیه میشود نه بهخاطر دلایل معرفتی. در نقد این دیدگاه نشان داده شده است که وظیفه اثبات به گردن کسی است که به آن [باور] اعتقاد دارد؛ بهعلاوه تنها دلیل منطقی ممکن برای ضد واقعگرایی (که براساس عدم تعین نظریه توسط دادهها است) تشریح و نارساییهای گوناگون در این استدلال نمایانده میشود.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین کاملا ممکن است که ابزارگرا برای آنکه موضع خود را اینهمانی باور و پذیرش آشتی دهد، صورتبندی جدیدی از موضع خود ارائه کند به این صورت که بپذیرد درواقع باید نظریههایی را که شواهد کافی دارند باور کنیم، اما بر آن باشد که دلیل عقلانی ما در چنین حالتی تنها میتواند عملگرایانه باشد و بههیچوجه معرفتی نیست.
از توصیف ونفراسن از موضع ابزارانگاری (1980,1985) چنین برمیآید که پذیرش یک نظریه تنها شامل باور کردن نتایج قابل مشاهده آن (شامل آن دسته جملات مشاهدتی که از عطف آن نظریه با نظریات پذیرفته شده دیگر بهدست میآیند) و استفاده از آن نظریه برای انجام پیشبینیها، ارائه توضیحات (بدون تعهد به صدق آن توضیحات) و طراحی آزمایشها است.
با وجود این، این امر باعث کاهش باورپذیری آن نظریه میشود زیرا پای ادعاهای بیشتری به میان آمده و بعید نیست که آن نظریه در جایی بهخطا برود، به بیان دیگر، باور و پذیرش باید بهطور متفاوتی به اتحاد نظری جواب دهند و بنابراین نمیتوانند یک چیز باشند.
8 این به این معنی نیست که چشمانداز عدم تعین، بهخودیخود، یک مبنای کافی برای شکاکیت [در مورد باورهای] نظری است؛ زیرا یک واقعگرا میتواند این امکان را بپذیرد، درحالیکه معتقد باشد که تفاوتهای آشکاری در زمینه سادگی9 [نظریات] و بنابراین در مقبولیت ذاتیـ در میان نظریههای کامل بهطور تجربی معادل وجود دارد."