چکیده:
لورنس بونجور اکنون استاد فلسفه در دانشگاه واشنگتن است. او که با دفاع از انسجامگرایی به حوزة معرفتشناسی وارد شد، اکنون به نوعی مبناگرایی سنتی نزدیک شده است که براساس آن توجیه باورهای تجربی در نهایت مبتنی بر باورهای پایه است. نوشتار زیر ترجمة متن سخنرانی بونجور است که در فبریة 1991 در دانشگاه نوتردام ارائه شد. بونجور در این سخنرانی نخست به دلایل خود برای کنار گذاشتن انسجامگرایی اشاره میکند و سپس تلاش میکند ضمن بسط دیدگاهی مبناگرایانه در باب توجیه، یکی از مهمترین اشکالات به مبناگرایی سنتی را پاسخ دهد.[1]
خلاصه ماشینی:
"از سویی دیگر اگر فعل ذهنی ادراک مستقیم یا آشنایی مستقیم دارای ماهیتی غیرشناختی و غیرمفهومی دانسته شود، به گونهای که فاقد هر گونه ادعای قضیهای دربارة ویژگی تجربه باشد، آنگاه مشکل این است که در حالی که به روشنی هیچ بحث دیگری پیرامون توجیه طرح نشده است چگونه چنین فعلی میتواند دلیل یا پایهای برای صادق دانستن باور اولیهای باشد که بنابر ادعا مبنایی است.
بنابراین نظریة اندیشة درجه بالاتر غیر قابل قبول است و در واقع به روشنی چنین است و با توجه به اینکه تنها جایگزین روشن دیدگاهی است که در بالا از آن دفاع شد، یعنی این دیدگاه که آگاهی مناسب از مضمون جنبهای سازنده و ذاتی از حالتهای ذهنی آگاهانه است، آن گاه میتوان، همانگونه که گذشت، برای توجیه باور مبنایی به این آگاهی تمسک کرد.
ولی فراتر و جدای از این، اشکال من این است که اگر باور مربوط به نمود صرفا به عنوان شیوهای مفید ولی ضمنی برای توصیف مضمون غیر مفهومی تجربة حسی تعریف شود، و همانگونه که گذشت چنین تعریفی گریزناپذیر باشد، آنگاه، بر فرض که این ادعا به شیوهای غیر تحویلی فهمیده شود، دلیل روشنی وجود ندارد که این باور بتواند به خودی خود چنین ثمرة مستقیم یا بیواسطهای پیرامون صدق یا احتمال صدق ادعای فیزیکی مربوط داشته باشد، و بنابراین دلیلی نیست که اصلا نسبتی منطقی تحت عنوان «گرایش به بدیهیسازی» یا «گرایش به توجیهگری» وجود داشته باشد، تفاوتی هم نمیکند که به شکلی پیشین قابل شناخت باشد یا خیر."