خلاصه ماشینی:
"اما مطلب سیم ـ بیان آن موقوف است که اولا به ذکر کلام آن مقاله، مبادرت شود و ملخص توضیح، این است که میگوید: (فلسفه جزاء، غیر از فلسفه انتقام است، چرا که انتقام کشیدن از شخص جانی، ناشی میشود از هیجان قوه غضبیه و حالت سبعیه که در شخص مجنی علیه، به سبب جنایتی که بر او وارد شده، حادث شود و به اندازه فوران و اشتعال قوه غضبیهاش هر چه اقتضاء کند در مقام انتقام برآمده، آتش غضب خود را تسکین نماید و اما در فلسفه جزا، قوه غضبیه و خوی سبعیت را راهی نباشد بلکه قوه عاقله بشریت و خوی عقلانی انسانیت که تقنین قوانین انتظامات هیئت جامعه بشری، مستند به اوست، تقاضا مینماید که در مقابل هر جنایتی، جزائی مقرر شود تا بدان وسیله، جلوگیری از وجود آن جنایت در مردم حاصل گردد پس فلسفه انتقام، وجودش مقدمه حصول امر دیگری نباشد، بلکه مقصود بالاصاله و غرض اصلی، راجع به صاحب قوه غضبیه و برای او است برعکس فلسفه جزا که در نظر حق بین عقل، که حاکم است به لزوم آن، مقصود تبعی و واجب غیری خواهد بود برای حصول امر دیگری که سد باب جنحه و جنایت بوده باشد اعدام در نزد بهترین نمایندگان بشریت و نیکوترین مسالک انسانیت در جرگه مجازات محسوب نشود، بلکه از مقوله انتقام است چرا که اگر شخصی، جنایت اعظم دنیوی را مرتکب شده، مثل وحشیان درنده، دیوانهوار به قتل یکی از همجنسان خود مبادرت کند هرگز جمعیت عاقله بشری سزاوار ندارند که مرتکب این جنایت بزرگ شده و با او به همان نحوه، معمول دارند مگر کسی که از روی اشتداد غضب در مقام بازخواست برآمده، با او به همان طریق، معامله کند و انتقام کشد."