چکیده:
این مقاله با روش مروری – تحلیلی و با نگرشی نقادانه درصدد بررسی و نقد مکتب ذن
بودایی از دیدگاه توحیدی برآمده و به برخی نقاط ضعف مشترک در مکتب ذن بودایی و سایر
مکاتب عرفانی بشری اشاره کرده است؛ همچنین در این تحقیق، ناکارآمد بودن این نوع
مکاتب به چالش کشیده شده است.
این مطالعه نشان میدهد که این نوع مکاتب فکری فاقد ساختار فکری منسجم بوده و از
آنجا که مبتنی بر آموزههای وحیانی نیستند، خطاهای بسیاری دارند. این مکاتب به
دلیل عدم شناخت دقیق حقیقت انسان، روند مدونی برای درمان روح و تعالی انسان ندارند.
کمال انسان در رشد تمام ابعاد وجودی او است؛ زیرا انسان ذووجوه است و هیچ حدیثی در
او لغو نیست. نه اندیشیدن او لغو است و نه کار و فعالیت اجتماعی او. اگر انسان در
صدد دستیابی به کمال مطلوب خویش است، باید به تمام ابعاد وجودیاش توجه و به آنها
تعادل بخشد و آنها را تربیت کند نه تعطیل.
واژگان کلیدی: ذن، ذاذن، ساتوری، نه – ذهن، مثال متصل، مثال منفصل، مشاهده، نفس.
* * *
ذن بودایی شکل مهایانه[1] بودایی است که عمدتا در ژاپن یافت میشود؛ اما در
سالهای اخیر، رشد فزایندهای در کشورهای غربی بویژه ایالات متحده داشته است.
اصطلاح ذن از نظر لغوی به معنای مراقبه است و از واژه چینی «chan» و این واژه هم از
واژه سنسکریت «dhyana» (که درزبان پالی jhana نام دارد) اخذ شده است. ذن بودایی
بهدنبال اشراق کامل در معنای بودایی آن میباشد.
عدهای برآنند که ذن در سال (520م.) توسط بودی دهارمه[2] که از جنوب هند آمده بود،
به جنوب چین آورده شد. از نظر عده دیگر این گزارش جعلی است. (Smart, 1972, pp
366-7.)
در نوشتههای ذن، آغاز عرفانی این مکتب به شخص بودا نسبت داده میشود. برایناساس،
بودا روزی بر قله روح کرکس[3]، آموزه بودا – ذهن را صرف با کندن یک گل بدون
ابراز حتی یک کلمه به شاگردش مهاکاشیپه[4] بیان کرد. سنت ذن، بودی دهارمه را به
صورت فردی بدمنظر با سری پر مو و چشمانی نافذ و باز که برق خاصی دارد، نشان میدهد.
افسانههای بسیاری از مراقبههای طولانی او نقل شده است؛ برای مثال میگویند که او
یک بار برای مدت طولانی به مراقبه نشست، بهطوری که پاهایش از بدنش جدا شد.[5]
(cf. Watts, 1972, pp 97-100)
خلاصه ماشینی:
"از دید ذن بودایی، عالم کثرت با تمام ویژگیها و امتیازات خاصش حاصل جهل و وابستگی انسان است؛ ازاینرو عالم خارج رویارویی بیش نیست و برخی استادان ذن برای نفوذ به بودا – ذهن، «وو– نیین»[23] یا نبودن فکر را توصیه کردهاند؛ به این معنا که ذهن به هیچ وجه وابسته یا تحت تاثیر اشیاء بیرونی نباشد.
) نکتهای که در اینجا لازم است که به آن توجه شود، این استکه منظور از رویاییبودن و خیالی بودن عالم خارج که مکررا در متون بودایی و ذن به آن اشاره شده است چیست؟ برای نمونه به آنچه در کتاب «بررسی نقادانه فلسفه هندی» در این ارتباط آمده است اشاره میکنیم: کسی که بداند تمام دهارمههای حسی، تهی (Shunya) و خالی از واقعیت است، به حکمت متعالی بودا دستیافته است.
چنانچه پیشتر نیز اشاره شد، اصل مراقبه در ذن، ذاذن[43] نامیده میشود که به معنای نشستن در «دهیانه» یا مراقبه است از نظر ذن، هر فرد در درون خود یک «طبیعت – خود»[44] یا یک «طبیعت – بودا»[45] دارد و آگاهی ناگهانی به آن، چیزی جز حاصل شدن بودائیت[46] یا اشراق به تمام پدیدهها نیست.
در ذن بودایی شاهد تعطیل کردن برخی از ابعاد انسان جهت به کمال رسیدن او هستیم؛ برای نمونه دیرنشینی و گوشه عزلت اختیار کردن، مراقبههای طولانی (به معنای خاصی که ذن دارد) و ساعتها، روزها و حتی ماهها را در حالت ذاذن نشستن، سخن نگفتن، ازدواج نکردن و کار و فعالیت اجتماعی نکردن راهبان بودایی (بکشوها) نمونههای از این مسأله است."