چکیده:
جنبش های نوپدید دینی ، که مخففا تحت عنوان NRMs) ) شناخته می شوند، دین های جایگزین آیین ها و کیش ها هر یک در ادبیات علوم اجتماعی تعریف فنی خاصی دارند، همچنین گاه از واژه معنویت استفاده می شود. با چشم پوشی از بررسی تعاریف و تمایزات ظریف معنایی میان این مفاهیم که مجالی دیگر می طلبد، می توان موضوع نوشتار حاضر را با تعریفی گسترده عبارت دانست از گروه هایی که پس از جنگ جهانی دوم، خصوصا در دهه هفتاد و مابعد آن، در غرب و به ویژه آمریکا ظهور یافته، آگاهانه و عامدانه یا به غفلت، متصدی ارائه پاسخ به برخی پرسش های غایی شده اند که ادیان اصلی پیش تر بدان ها می پرداختند : آیا خدایی وجود دارد؟ خدا را باید کجا و چگونه یافت؟ هدف و معنای غایی زندگی چیست؟ پس از مرگ بر ما چه اتفاقی می افتد؟ چه مناسک و شعائری به ارضای وجودی انسان می انجامد؟ …. این شبه تعریف، حتی برخی «ادیان» و فلسفه های الحادی همچون برخی فرقه های بودیزم و جنبش پتانسیل انسانی که اعضایش را وامی دارد تا به دنبال «خدای درونی» بگردند یا جنبش های مختلف اجتماعی (همچون برخی جنبش های سبز) را نیز در بر می گیرد. از جمله جنبش های مشهور می توان از مونی ها (کلیسای وحدت بخش)، انجمن بین المللی هارا کریشنا، علم شناسی، جنبش راجنیش و جنبش خانواده (که گاه تحت عنوان فرزندان خدا نامیده می شود) یاد کرد.
خلاصه ماشینی:
"با چشمپوشی از بررسی تعاریف و تمایزات ظریف معنایی میان این مفاهیم که مجالی دیگر میطلبد، میتوان موضوع نوشتار حاضر را با تعریفی گسترده عبارت دانست از گروههایی که پس از جنگ جهانی دوم، خصوصا در دهه هفتاد و مابعد آن، در غرب و بهویژه آمریکا ظهور یافته، آگاهانه و عامدانه یا به غفلت، متصدی ارائه پاسخ به برخی پرسشهای غایی شدهاند که ادیان اصلی[6] پیشتر بدانها میپرداختند: آیا خدایی وجود دارد؟ خدا را باید کجا و چگونه یافت؟ هدف و معنای غایی زندگی چیست؟ پس از مرگ بر ما چه اتفاقی میافتد؟ چه مناسک و شعائری به ارضای وجودی انسان میانجامد؟ ….
وجه تمایز میان یک دین جدید و ادیان رسمی تنوع این ادیان به لحاظ سن اعضا، محل زندگی آنان (شهر، روستا، زندگی مدرن یا پسامدرن)، نحوه زندگی آنان (زندگی ریاضتبار در عزوبت یا غوطهور در هرزگی جنسی)، اعمال و شعائر (از سرود و نماز گرفته تا مدیتیشن، رقص و حتی قربانی شعائر) آنقدر چشمگیر و عمیق است که شاید در آغاز امر، هرگونه وجود وجه تمایز واحدی میان این ادیان و ادیان اصلی مورد انکار قرار گیرد.
محسن کدیور با مد نظر قرار دادن نوعی روتوش دین برای سازگار ساختن آن با مدرنیته، این پروژه را در حوزه فقه، آن هم تنها در بخش احکام معاملی، محدود و محصور ساخته است؛ حال آنکه مصطفی ملکیان، آن را به تمام ابعاد دین، از مبانی متافیزیکی گرفته تا روح تعبد، برکشانده است.
تعیین نقاط مثبتی که در آموزههای این ادیان به چشم میخورد و یافتن برابرنظیر آنها در مفاهیم دینی سنتی، گام بسیار مهمی است که در مرحله بعد باید انجام گیرد."