چکیده:
اصالت وجود یا ماهیت از مباحث بسیار مهمی است که از زمان میرداماد (ره) و صدرالمتالهین شیرازی (ره) با همین عنوان به عرصه فلسفه گام نهاد و از مباحث رسمی فلسفه اسلامی شد. با ورود این بحث به قالب رسمی فلسفه، دو جبهه فکری پدیدار شد: گروهی به اصالت وجود گرویدند و گروهی هم اصالت ماهیت را پذیرفتند و اصالت هر دو مقوله، عقیده ای باطل انگاشته شد. با گذشت زمان و مباحثات بسیار درباره این موضوع، اکنون همین بحث با شکلی دیگر مورد توجه قرار گرفته است که اگر منظور از اصالت عینیت باشد، آیا می توان هم وجود و هم ماهیت را عینی دانست یا خیر؟ نظریه پرداز محترم در این نشست، کوشیده است تا با تقریری نو از این بحث به تنویر اذهان پرداخته و فضایی جدید برای فکر دراین باره ایجاد کند. نشست با حضور اساتید حوزه علمیه قم برگزار گردید میهمانان این نشست عبارتند از: حجت الاسلام غلامرضا فیاضی (نظریه پرداز)، حجت الاسلام حسین عشاقی، حجت الاسلام حسن رمضانی، حجت الاسلام محمد صفر جبرئیلی و حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه. آن چه در ذیل می خوانید، مشروح اولین نشست ایشان دراین باره می باشد.
خلاصه ماشینی:
"مرحوم آخوند نیز در دیدگاههای مطرح در اسفار این را طرح کرده است؛ گر چه دیدگاه معروفش این نیست، ولی چون ایشان برای عرفا احترام قایل است میگوید: «والحق کما ذهبنا الیه وفاقا للمحققین من اهل الله هو أن الماهیات کلها وجودات» اصلا ماهیت یعنی وجود، یعنی آنها از سنخ وجودند؛ مثل اینکه فرض کنید انسان به حسب تقرر ماهوی از مقوله جوهر است، ایشان خود ماهیت ر از سنخ وجود میداند؛ ما وجود را در مقام تقرر ماهوی ماهیات بهعنوان یک ذاتی داریم.
مقدمه دیگر که لازم است در اینجا مطرح شود این است که اگر براساس دیدگاه امثال قیصری که همان دیدگاه نامعروف آخوند (ملاصدرا) است بخواهیم وارد بشویم، باید بگوییم که ماهیات نیز مانند وجود اصیل هستند؛ چرا؟ برای اینکه فرض بر این است که اصلا ماهیت سنخا یعنی وجود؛ یک ذاتی متغایر با وجود نداریم؛ نظیر حیثیت وحدت، حیثیت تشخص، حیثیت علیت و معلولیت بنابر دیدگاه امثال آخوند که حیثیتهای وجودی هستند.
ولی به جهت آن که سخنانمان با موضوع جلسه بیارتباط نباشد، لازم است به فرمایشات حضرت استاد فیاضی و نقدهای جناب استاد عشاقی نیز اشارهای هر چند کوتاه داشته باشیم، بنابراین عرض میکنم: جناب استاد فیاضی – آن طور که در خاطر دارم – تقریبا شانزده - هفده سال بود با توجه به برداشتی که از فرمایشات آخوند داشتند و نیز با عنایت به آنچه که از اساتید بزرگوارشان تلقی کرده بودند، در برابر نظر مرحوم آخوند موضع میگرفتند و به اصالت وجود و ماهیت قایل بودند و بر این نظر هم پافشاری میکردند؛ ولی اکنون به لطف خدا پس از سالها تحقیق و تدریس، برای ایشان تطوری در فکر به وجود آمده است و به این نتیجه مبارک رسیدهاند که وجود و ماهیت در خارج متحدند؛ ولی وجود، ملاک هستی ماهیت و ماهیت، ملاک چیستی وجود است و به تعبیر خود ایشان، اصالت در موجودیت با وجود است و در مثلا انسان بودن، اصالت با انسان است و میفرمایند که مراد آخوند هم همین است."