چکیده:
زبان ادبی، نوعی زبان است که هدف آن آفرینش هنری و خلق زیبایی و انتقال احساسات و عواطف به مخاطبان است. پژوهش در زمینه کارکرد زبان ادبی یک شاعر، بدون درنظر گرفتن مسایل کلی مربوط به زبان او مثمر ثمر نیست؛ از این رو، نگارنده بر آن است تا اجزا و ساختار زبان رودکی را که در آفرینش زبان ادبی او در پیوند با یکدیگر تاثیرگذار بوده اند، مورد بررسی و مداقه قرار دهد. رودکی در به کارگیری عناصر زبان و گزینش واژگان در شعر، شاعری کم نظیر است. زبان ادبی رودکی در عین زیبایی از سادگی و روانی کم نظیری برخوردار است. بدون تردید، غنای زبان پارسی در سده چهارم مدیون تلاشی است که او و گویندگان معاصر وی از خود نشان داده اند.
Literature is part of the language whose aim is creating artistic and beautiful concepts as well as conveying emotions and compassion to its audience. Researching on any poet’s literary works is ineffective without considering syntax and semantics of his language; hence، the writer is to review and analyse the details and structure of the language and vocabulary. Rudaki is unique in using elements of the language and choice of words. His poems are filled with simple yet rare fluency. Persian language in the 4th century owes it richness to Rudaki and his concurrent artists.
خلاصه ماشینی:
3-نام مؤلف یا مؤلفان همراه با درجه علمی،نشانی محل کار و نشانی اینترنتی (Email) ذکر شود(ذکر شماره تلفن مسئول مکاتبات در برگ ضمیمه نیز لازم است) 4-چکیده فارسی حد اکثر پانزده سطر(051 تا 002 کلمه)باشد.
رودکی از این امکان زبانی نیز استفاده کرده و صفات مشتقی ساخته است که هنوز در زبان پارسی امروز معمول و مرسوماند.
پارهای از صفات هم در اشعار او وجود دارند،که به مرور زمان از حوزهء زبان معیار رخت بربستهاند و به واژههای مهجور پیوستهاند،از آن جملهاند: آشکوخیده:سکندری خورده،لغزیده(لغت فرس): چون بگردد پای او از پای دار آشکوخیده بماند همچنان (905) آرمنده:آرامیده و آرامگرفته(برهان قاطع): گه آرمندهای و گه ارغندهای گه آشفتهای و گه آهستهای (925) فژاکن فژ+آگن:چرکین و چرکآلود و پلشت و پلید(برهان قاطع): گفت دین را که این دینار بود کاین فژاگن موش را پرواز بود (635) کردمند کرد+مند:جلد و تند و تیز(برهان): به پادافره جاودان کردمند به دوزخ بماند روانش نژند (245) واتگر وات+گر:پوستین دوز(برهان قاطع): چو پوست روبه بینی به خان واتگران بدانکه تهمت او دنبهی به سرکار است (694) ترسگین:زاهد،خائف،ترسنده،بیمزده(دهخدا): کی مار ترسگین شود و گربه مهربان گر موش ماژ و موژ کند گاه درهمی (794) 3-3-1-صفات مرکب درخور تأمل است که رودکی در ساخت صفات مرکب از قابلیتپذیری واژهها آگاه بوده و به واژههایی که برای ساخت صفت مرکبی برمیگزینند،توجه کافی مبذول میدارد،چراکه اولین نکتهای که در ساخت یک کلمهء مرکب باید در آن دقت وافی نمود،وزن مناسب و شیوههای چینش واجهای مناسب کلمه است.
بیتردید،غنای این زبان در سدهء چهارم و پنجم مدیون تلاشی است که رودکی و دیگر شاعران و نویسندگان معاصر وی از خود نشان دادهاند.