چکیده:
این مقاله یک مطالعه تجربی برای بررسی رابطه میان بازده شاخص سهام و نرخ تورم با استفاده از روش چند مقیاسی موجک در بورس اوراق بهادار تهران است. در این پژوهش، ضمن مرور اجمالی برخی پژوهش های تجربی پیشین، فرضیه فیشر مبنی بر وجود رابطه مثبت بین نرخ بازدهی اسمی سهام و نرخ تورم با استفاده از روش چند مقیاسی موجک را آزمون می نماییم. روش چندمقیاسی امکان بررسی رابطه یاد شده را در مقیاس های زمانی متفاوت فراهم می نماید. نتایج تحلیل رگرسیون در محدوده موجک و همبستگی موجک نشان می دهد که رابطه بین تورم و بازده سهام در افق کوتاه مدت، منفی و در افق میان مدت و بلندمدت مثبت است. یافته های این پژوهش با نتایج مطالعات عزیزی (1383)، بودوخ و ریچاردسون (1993)، ونگ و وو (2000) و راین (2006) که با رویکردهای غیر از تجزیه و تحلیل موجک انجام شده اند، سازگار است. یافته های این پژوهش همچنین از فرضیه فیشر حمایت قوی نموده و با نتایج کیم و این (2005) که رابطه بین تورم و بازده سهام را با استفاده از رویکرد تجزیه و تحلیل موجک مورد مطالعه قرارداده ند، تا حدی متفاوت است ولی سازگاری نسبی دارد. بدین ترتیب که در مطالعه کیم و این رابطه بین تورم و بازده سهام در کوتاه و بلندمدت، مثبت اما در دوره های میان مدت، منفی است.
Investors in stock markets are concerned about the inflation effect on their returns. However، the impact varies based on investment horizons. Since investors have different attitudes and diverse investment horizons، studying the relationship between inflation and stock returns in different time scales would have great implications for their investment. In this paper، we examine the Fisher hypothesis، which denotes a positive relationship between nominal stock return and inflation rate، using a wavelet multi-scaling method that decomposes a given time series on a scale-by-scale basis. The wavelet approach based on time-scale decomposition provides a valuable means of testing the Fisher hypothesis and resolves the problem of conflicting results in the literature. Our results show a negative relationship between inflation and the TSE returns in short-run horizon and a positive relationship in long-run horizon.
خلاصه ماشینی:
"یافتههای این پژوهش همچنین از فرضیه فیشر حمایت قوی نموده و با نتایج کیم و این3(5002)که رابطه بین تورم و بازده سهام را با استفاده از رویکرد تجزیه و تحلیل موجک مورد مطالعه قرار دادهاند،تا حدی متفاوت است ولی سازگاری نسبی دارد.
هدف اصلی این پژوهش،بررسی رابطه بین بازدهی سهام و تورم در بورس اوراق بهادار تهران در مقیاسهای زمانی متفاوت به روش تجزیه و تحلیل موجک میباشد که برای نخستینبار در ایران صورت میپذیرد.
در این مطالعه،رابطه بین بازدهی سهام و تورم را با استفاده از تجزیه و تحلیل موجک تا 8 سطح(معادل دوره 821 ماهه)تجزیه کرده و دادههای تجزیه شده برای بررسی رابطه یاد شده را مورد استفاده قرار میدهیم.
در این پژوهش،رابطه میان تورم و بازدهی سهام در دوره زمانی 6831-1731 در بورس اوراق بهادار تهران را با استفاده از تجزیه و تحلیل موجک در افقهای زمانی متفاوت مورد آزمون تجربی قرار میدهیم.
همچنین،نتایج به دست آمده نشان میدهد که تجزیه مقیاس زمانی، شناخت و آگاهی قابل توجهی را به منظور آزمون نظریه فیشر به وجود میآورد،زیرا تعدادی از مسائل و معماهای بازدههای سهام و تورم که بیشتر در این نوشته ذکر شده،توسط تجزیه و تحلیل موجک حل و توضیح داده میشود.
نتایج این پژوهش با بودوخ و ریچاردسون(3991)،ونگ و وو(0002)و راین(6002)نیز سازگار است، همچنین،از فرضیه فیشر حمایت قوی نموده و بهطور کلی با نتایج مطالعه کیم و این1(7002)که رابطه بین تورم و بازده سهام را در استرالیا در یک دوره کلی 821 ماهه از دورههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت با استفاده از رویکرد تجزیه و تحلیل موجک مورد مطالعه قرار دادند،سازگاری دارد."