چکیده:
آیت الله العظمی بهجت رحمه الله برخلاف همگنان سنتی خود در حوزه علمیه قم،از منظر ایجابی به سیاست مینگریست و واجد آرایی مهم در این باره بود.او که در سالهای مشروطه دوم روانه حوزه علمیه نجف گردید از نزدیک با رهبران مشروطه و مشروعهخواه آن دیار،آشنا و از آنان گفتههای مهمی نقل نمود که امروزه ارزش تاریخی دارد.او پس از بازگشت به ایران،سالهای انتقال قدرت در عصر جمهوری اسلامی را مشاهده و از نزدیک با مسائل و رخدادهای سیاسی این دوره نیز روبهرو گردید،اما بدون اینکه در سیاست،دخالتی ورزد،همواره به عنوان ناظری امین از کلیت نظام برآمده از انقلاب اسلامی حمایت میکرد و به صورت مختلف در شرعی شدن حکومت،تذکراتی خیرخواهانه میداد.
خلاصه ماشینی:
"آیت الله بهجت که همواره از کمپانی به«استاد ما»تعبیر میکند،خصائصی بسیار نزدیک به او دارد،از مبانی فقهی و اصولی گرفته تا شیوه تدریس او و نیز توجه وافرش به
که در نخستین دوره درس خارج اصول آیت الله خویی نیز در شرکت کرده بود در این باره
بدینسان میتوان گفت که آیت الله بهجت،نقطهای است که مرحوم کمپانی و سید
آیت الله بروجردی بود و این میتوانست مجتهد تازه واردی مثل او را در این شهر به
استدلال او بر چنین سفارشی نیز آن است که اگر کسانی که به مسائل معنوی و علمی تقید دارند به امور سیاسی نپردازند،روزگاری فرا
مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی یا همو که همواره آیت الله بهجت از او به استاد ما یاد میکند نیز تأکید کرد که ا زمانی که شیخ فضل الله نوری را
احتیاط پیشه کرد و به قول آیت الله بهجت در موارد شبهه ناکی مثل مشروطه متوقف
اما آنچه در بر آیند این مجادلات در باب مشروطه برای کسی مثل آیت الله بهجت
او نیز همانند بسیاری از همگنان خود در حوزه علمیه،اعدام شیخ فضل الله نوری را
محمد تقی خوانساری از مرحوم حائری خواسته بود علیه دولت کاری کند و الا مردم-بر میگردند-البته همینطور هم شد و عده زیادی در اصفهان حتی از تقلید از ایشان
16آیت الله بهجت و حکومت اسلامی در عصر غیبت
استدلال او بر چنین مدعایی،بر این فرض استوار است که«به دلیل عقلی و نقلی باید دین مبین اسلام تا قیام قیامت باقی باشد و هرکس،دین دیگری غیر از اسلام"