خلاصه ماشینی:
"در این ارتباط خواستیم یک ارزیابی کلی فرهنگی-تمدنی داشته باشید و اینکه چقدر به سمت این اهداف پیش رفتهایم؟ پاسخ به سؤال شما منوط به فهم دقیقی از انقلاب اسلامی و صبغه فرهنگی آن است.
و جنگ هم به این (به تصویر صفحه مراجعه شود) میشود مسیر را عوض کرد به شرطی که انقلاب اسلامی را خوب فهمید و صبغه فلسفی که جوهر این انقلاب است را درک کرد و نیز عدالت را جامع دید و آن را تقلیل به وجه اقتصادی و آن هم وجه توزیعی آن نداد.
یعنی خود دفاع مقدس زمینه و محملی شده بود برای ظهور و بروز ارزشهای تاریخ و دینی ما؛ اما بلافاصله بعد از جنگ ما وارد گفتمان دوم میشویم که از این گفتمان به عنوان پراگماتیزم و ابزارگرایی میتوان یاد کرد.
ظاهرا آن اهدافی که جزء ابزارها و ارزشهای واسط ما بودند،جایگزین اهداف غایی ما میشوند،یا بهگونهای دنبال میشوند که هدف غایی هم فراموش میشود،صبغه اخلاقی و فرهنگی این سیاستها نادیده انگاشته میشود و در بستری از یک گفتمان دیگری به نام توسعهء اقتصادی دنبال میشوند.
در این دوره نه تنها چندان نقدی را شاهد نیستیم،بلکه توجیه وسیله به واسطهء هدف آنچنان پر رنگ است که رئیس جمهور آن دوره توسط خیلی از گروههایی که امروز ظاهرا فراموش کردهاند که چه گذشتهای داشتهاند و چه جفای در حق فرهنگ و انقلاب و نقد کردهاند،با پیامبر مقایسه میشود.
به جای اینکه سیاستهای متناسب با انقلاب اسلامی و مبانی ارزشی او دنبال شود،با اتکاء به گفتمانهای غیر انقلابی سعی میشود سیاستهای (به تصویر صفحه مراجعه شود) این انقلاب یک صبغه تاریخی،فرهنگی و تمدنی دارد."