چکیده:
میرچا الیاده در این مقاله به بررسی دورانی میپردازد که در آن محققان در پی کشف صورت اولیة باورهای دینی بشر، به خلق آثار و نظریات گوناگون پرداختند. این کوششها که از دورة رنسانس آغاز شد، به نوعی ناشی از تمایل به جبران خلائی بود که پس از پایان قرون وسطی در حیطة معنویات بشری به وجود آمد. او همچنین دربارة جنبشهای شبهدینیای بحث میکند که در قرن نوزدهم و بیستم برای تأمین نیاز معنوی بشر در دوران مدرن به وجود آمدند. نویسنده در ضمن این بررسی، روند شکلگیری رشتة تاریخ ادیان را نیز مد نظر قرار میدهد و به شرح نقش دانشمندان این رشته در قبال موضوع «دین نخستین بشر» میپردازد. هرچند الیاده به نقد تجربهگرایی یا نسبیتگرایی برخی مکاتب تاریخگرا و جامعهشناسانة روز میپردازد، اما معتقد است یک پرسش درست میتواند حیاتی تازه به علم تاریخ ادیان ببخشد.
خلاصه ماشینی:
"خصوصا مارت (Marrett)، مردمشناس انگلیسی، نشان داد که این تجربة جادویی و دینی مفهوم روح را مسلم فرض نمیکند و در نتیجه مرحلهای باستانیتر از جاندارپنداری تیلور است و بدین ترتیب بر خصوصیت ماقبل جاندارپنداری اعتقاد به مانا تأکید کرد.
درواقع لانگ ملاحظه کرد که اعتقاد به خدای برین چندان زیاد نیست و آیینهای مربوط به چنین خدایانی اندک است، به این معنا که نقش حقیقی آنها در حیات دینی بسیار اندک است.
اظهارات نیچه برای جهان یهودی و مسیحی غرب تازگی داشت، ولی مرگ خدا پدیدهای بسیار کهن در تاریخ ادیان است؛ البته با این تفاوت که ناپدید شدن خدای برین به ایزدکدهای سرزندهتر و دراماتیکتر و البته دونپایه زندگی بخشید.
این بعد جدید، یعنی تاریخگرایی، مستعد تفاسیر بسیاری است؛ اما باید پذیرفت که از نظرگاهی خاص، ادراک انسان بهعنوان موجودی که اولا و اساسا تاریخی است، به طور ضمنی بر تحقیر عمیق آگاهی غربی دلالت میکند.
اکنون باید پرسید که آیا پایان دینشناسی علمی همین بود؟ آیا ما محکوم به کار نامحدود بر روی اطلاعات دینی خود هستیم، در حالی که آن مواد را چیزی بیش از اسنادی تاریخی، یعنی تجلیات موقعیتهای وجودی متفاوت در طی اعصار، نمیدانیم؟ آیا این واقعیت که نمیتوانیم به مبدأ دین برسیم، به این معنا نیز هست که نمیتوانیم به ذات پدیدههای دینی دست یابیم؟ آیا دین پدیدهای منحصرا تاریخی است، چنانکه مثلا سقوط اورشلیم یا قسطنطنیه تاریخی هستند؟ در نظر محققان ادیان، «تاریخ» اولا بدین معنا است که همة پدیدههای دینی مشروطاند؛ پدیدة دینی «خالصی» وجود ندارد."