خلاصه ماشینی:
"به واقع چرا فرهنگ ملی اقوام مختلف در تیررس انحصار طلبی فرهنگ و تمدن غرب لحظهای آرامش ندارد و همیشه سایه شوم این فرهنگهای وارداتی را در اشکال مختلف در لایهلایه جامعه خود میبیند؟آیا عبور از سنتها را فقط و فقط برای رسیدن به جامعهای مدرن و مصرفگرا میتوان حرکتی صحیح تلقی کرد؟ یا وابستگی فزایندهای که بهواسطه ظهور جهانی شدن شکل گرفته است،جوامع همچنان تمایل دارند برای حفظ تنوع و نگه داشت تفاوتهای فرهنگیشان مقاومت بیشتری از خود نشان دهند.
حتی مردم عادی نیز به دنبال پاسخ این پرسش بودهاند که آیا جهانی شدن موجب شباهت بیشتر یا تفاوت بیشتر مردم با یکدیگر خواهد شد؟ برخی صاحبنظران عرصه علوم اجتماعی نیز بر این عقیدهاند که فرآیند جهانی شدن نوعی«همخوانی فرهنگی»را در سراسر جهان در پی خواهد داشت و در هر جایی از جهان هرچیزی به طور شگفتآوری شبیه به چیزهای دیگر خواهد شد،زیرا ساختار سلیقهای جهان،مدام همگنتر میشود.
الگوهای فرهنگیای که بر سایر شاخصهای اجتماعی بنا شده بودند شروع به تغییر کردند و امروز شاهد این نکته هستیم که کشورهای جهان با وابستگی فزایندهای که بهواسطه ظهور جهانی شدن شکل گرفته است، جوامع همچنان تمایل دارند برای حفظ تنوع و نگهداشت تفاوتهای فرهنگیشان مقاوت بیشتری از خود نشان دهند.
آیا میتوان تصور کرد که رسانههای تحت مالکیت چنین کدخدایی الگوی موردنظر خود را در عرصههای مختلف فرهنگی،به تمام اهالی دهکده،تحمیل نکنند؟ در خوشبینانهترین قضاوت،حتی اگر جهانی شدن را در صرفا میدان اقتصاد و سیاست محدود و منحصر کنیم،حتی اگر تحولات فرهنگی را متأثر از رویکردهای اقتصادی ندانیم،باز هم نمیتوانیم بر این واقعیت چشم بپوشیم که جهانی شدن،ناگزیر بسیاری از ارکان فرهنگهای ملی و بومی را متزلزل ساخته است."