خلاصه ماشینی:
"او باید پاسخ این پرسشها را براساس کتابهای روانشناسی بداند: *چرا باید متون مذهبی را برای کودکان تصویرسازی کرد؟ *ضرورت این تصویرسازیها چیست؟ *اگر تصویرسازی مذهبی هدفها و کاکردهایی دارد و تصویرسازی بر کودک تأثیر میگذارد،این هدفها و کارکردها چیستند؟انتقال اطلاعات دینی با استفاده از عناصر زیبایی و خلاقیت؟انتقال حس دینی با استفاده از عناصر زیبایی و خلاقیت؟یا چیزی دیگر با استفاده از عناصر زیبایی و خلاقیت؟ *سبک تصویرگری در هر متن چگونه باید باشد؟واقعگرا؟نیمهتخیلی؟تخیلی؟انتزاعی(آبستره)؟...
به این متن-که بخشی از یک نقد در یکی از شمارههای کتاب ماه کودک و نوجوان است-توجه کنید: (به تصویر صفحه مراجعه شود) «امروزه به اصطلاح مد شده است که برخی از تصویرگران برای تصویرگری یا حروفنگاری کتاب کودک با بهانهی دستیابی به فضای ناب آبستره،به سبکی از نقاشی یا خط گرایش پیدا کنند که ادای کودک را درمیآورد.
البته بهترین حالت برای تصویرگر یک متنی دینی این است که نخست،ذهنیتی پیشینی از دین یا دستکم موضوع مورد تصویرگری براساس پژوهشهای عالمانهی متخصصان دینی داشته باشد و در ثانی متن سفارشی به او برای تصویرگری،برپایه پژوهشهای دینی،علمی و هنری پدید آمده باشد.
مگرنه اینکه یکی از فواید دین برای بشر،گشودن افقهایی نو فراروی اوست که بشر،خود به تنهایی نمیتوانست یا دیر میتوانست به آن دست یابد؟تکرار میشود که متن نقلها اگر مخالف و در تضاد با«مسلمات»عقلی،علمی یا دینی باشند،بیتردید میتوان حکم به مردود بودن آنها داشت وگرنه امکان درست بودن آنها وجود دارد و برای رد کردنشان باید روشهای دیگر را آزمود."