خلاصه ماشینی:
"8831 شمارگان:0044 نسخه تعداد صفحات:061 صفحه قیمت:0072 در داستانها و رمانهای تخیلی که در آنها قرار است صرفا صحت و درستی ذهنیت یا شرط معینی به اثبات برسد و یا نتایج متمایز و نامتعارفی گرفته شود،نویسنده اغلب از توجه به روابط علت و معلولی رخداد اولیه و یا ذهنیت موردنظر آغازین پرهیز میکند و اساس را صرفا بر تابعهای ذهنی خودش بنا مینهد؛یعنی خواننده اول باید شرط و پیشفرض اولیهی او را بپذیرد و بعد وقایع قصه را پی بگیرد.
در این رابطه او از واکنشهای عاطفی مخاطبین،مخصوصا گروه سنی نوجوانان کمسن و سال غافل نمیماند و تأثیرات قصهاش را بر آنها به شکلی هنرمندانه و با طنزی شیرین و شادیبخش آشکار میسازد: «بچهها ماشا الله را نگاه میکردند،غرق شنیدن داستان شده بودند و یادشان رفته بود توی طبقهشان پیاده شوند،همراه قصه،همراه آسانبر بالا میرفتند و میخواستند ببینند آخرش چه میشود.
گاهی نیز باز به گونهای تلویحی و در بخش داستانی رمان به زمان حال و ما به ازاءهای اجتماعی و سیاسی دوران اجتماعی خود نویسنده اشاره و در نتیجه،آنها جزو بافت موضوعی اثر میشوند که در کل با آنچه که در رمان میگذرد،سنخیت دارد و نشانگر ذهن هوشمند و رویکرد هنرمندانهی نویسنده در رابطه با شناخت غایتمندیها و اندیشهورزیهای دنیای داستان است:«از هفتهی پیش تا حالا چهار بانک توی همین شهرک ساختهاند.
«هوشنگ مرادی کرمانی»ذهن و تخیلی خاص خود دارد و آنقدر چرخهی ذهنی او فراگیر است که میتواند با هنرمندی و هوشمندی از هر موضوع کوچک و سادهای یک دنیای داستانی شگفتانگیز و زیبا بیافریند و رمان«نازبالش»هم بیشتر از این لحاظ قابل تأمل و تعمق است؛ ویژگیهایش در کل به یک شاخصهی محوری و بنیادین مربوط میشود:«مرادی کرمانی»نویسندهای است که با نگاه و نگرهای متمایز به زندگی واقعی و دنیای تخیلی داستان مینگرد."