خلاصه ماشینی:
"مهرآیین از طریق علی اکبر نبوی نوری در سال 1348 به سازمان مجاهدین خلق پیوند خورد و برای آنها نیز در خانهای واقع در خیابان قصر الدشت کلاسهای رزمی برگزار کرد.
دفعه سوم رفتم که بزنمش سیدی کاشانی که فرمانده عملیات بود اشاره کرد که نه!ضربه نزنید!در همین حین سیگارفروشی که قبلا شناساییاش کرده بودیم و میدانستیم که ساواکی است و در آنجا بساط میکرد بین من و شهرام قرار گرفت،اکبر نوری درنگ نکرد با کلتش شلیک کرد به شکم سیگارفروش،یکدفعه گفت«آخ!ددم یاندی»و افتاد.
از بین تمام کسانی که در آن روز گروگانگیری وارد عمل شدیم حسین قاضی و سیدی کاشانی نیز به عنوان یاریدهندگان اجرای طرح معرفی شدند و من،علی اکبر نبوی نوری و حسین آلادپوش از این قضیه دور نگه داشته شدیم،و من همچنان نگران محتویات کتم بودم که نکند کار دستم بدهد!
اسماعیلی که خود آدم با قدرتی بود زانویش را گذاشت روی کمرم و بعد با دست به شانههایم قلاب کرد و بعد یکدفعه با تمام قدرت مرا بالا کشید،از شدت درد بیهوش شدم،وقتی به هوش آمدم دیگر نمیدانستم که چه ساعتی از شب است.
سازمان مجاهدین که خود را در برابر خطر بزرگ میدید،در صدد برآمد تا به هرنحوی شده از رسیدن این شش تن به ایران جلوگیری کند،در نتیجه سه تن به نامهای عبد الرسول مشکینفام(رهبر عملیات)،حسین احمدی روحانی و محمد سادات دربندی را عازم ابوظبی کرد.
(6)-علی اکبر نبوی نوری از اعضای رده بالای سازمان مجاهدین خلق بود که بعد از عملیات ناموفق گروگانگیری پسر اشرف دستگیر و روانه زندان شد."