خلاصه ماشینی:
"»41ملک الشعرای بهار قیام خونینی را که سیلی احیاء السلطنه برانگیخت چنین توصیف کرد:از آن سیلی ولایت پرصدا شد دکاکین بسته و غوغا به پا شد به روز شنبه مجلس کربلا شد به دولت روی اهل شهر واشد که آمد در میان خلق سردار برای ضرب و شتم و زجر و کشتار قشونی خلق را با نیزه راندند ولی مردم به جای خویش ماندند رضا خان را به جای خود نشاندند به جای گل بر او آجر پراندند بسی پیر و جوان سرنیزه خوردند گروهی را سوی نظمیه بردند چهل تن اندرین هنگامه مردند برای حفظ قانون جان سپردند دو صد تن تاکنون هستند بیمار به ضرب ته تفنگ و زیر آوار نخستین روزهای سال 1303 اوج تظاهرات گسترده مردمی علیه جمهوری رضا خانی در تهران و شهرهای اصلی ایران است.
این نکته را هم لازم است که تذکر بدهم که در اتخاذ این رویه نه منت بر کسی دارم و نه از کسی مدح و تمجید متوقع هستم و نه از لحاظ عوامفریبی بوده است و نه غرض شخصی داشتهام و نه با سیاست رقیب آنها بستگی داشتهام،بلکه در اتخاذ سیاست مزبور تابع معتقدات و افکار خود بودهام؛و اگر یک روزی موافقت با سیاست انگلیس را به حال ایران نافع دانستم یعنی انگلستان از سیاست ضعیف نگاه داشتن ایران،تحمیل مطامع اقتصادی و سیاسی خود به ایران منصرف شد و نسبت به عظمت و استقلال اقتصادی ما با نظر مساعدت نگاه کرد،یا اگر مدیر سیاست و رفقای انگلوفیلاش بالاخره مرا همقطار خود کرده و تابع سیاست انگلیس نمودند و به اصرار و به زور فحش و تهمت مرا به طرف سیاست ولی النعم خود(انگلیسها)جلب کردند،در این دو صورت با همان شجاعت ادبی و صراحت اخلاقی خود وارد میدان مبارزه و سیاست میشوم بدون اینکه به اسم مرحوم کلنل محمد تقی خان با کابینه اول قوام السلطنه طرف شوم،یا به اسم محترم مشیر الدوله بر ضد مستوفی الممالک قیام کنم،بدون اینکه شبها بروم از فراشهای سفارت انگلیس دستور العمل بگیرم و صبحها از جنبه ضعیف ملت ایران،یعنی جنبه سیاست منفی آنها، استفاده کرده و مقاصد شوم انگلیسها را به شکل منفیبافی و"خطر،خطر"به گوش جامعهبرسانم،عقاید خود را صریح خواهم گفت."