خلاصه ماشینی:
"به همین دلیل باید چارهای اندیشید تو راهحلی برای نجات کشور از این انحطاط یافت،در غیر این صورت محال است ایران به سرمنزل مقصود برسد و به قافله تمدن و تجدد نایل آید در گفتار رازی حل مسئله اخلاق فردی سرلوحه هرگونه اقدامی بود و میگفت حتی اگر تحصیلات اجباری شود،اگر همه ایرانیان سرباز شوند،اگر در ایران بالاترین ثروت و آزادی هم وجود داشته باشد،تا وقتی فساد اخلاقی در کشور وجود دارد،هیچ کاری نمیتوان انجام داد.
او اعتراف میکرد که ایرانیان با اصول تمدن جدید بیگانهاند،بنابراین باید به تربیت آنان همت گماشت،لیکن میپرسید چگونه میتوان افکار یک ملت را عوض کرد؟ به گمان داور با وضعیت آن روز کشور،نمیشد صرفا از طریق فرهنگی و به کمک مدرسه و تعلیمات عمومی زمینه را فراهم ساخت،زیرا در این راه دو مشکل بزرگ وجود دارد:نخست اینکه این اقدامات اثری ندارند و تاریخ معاصر کشور بر بیاثر بدون آنها مهر تأیید نهاده است؛ دیگر آنکه اصلاحات فرهنگی،زمان زیادی میطلبد.
71 داور و نظریه ابرمرد حال جای این پرسش باقی میماند که از نظر داور،بحران اجتماعی ایران و راهحل نجات از آن چه بود؟در یک پاسخ کوتاه او ریشه بحرانها را اقتصادی میدانست و میگفت مشکلات دیگر از آن بحران ناشی میشود72بنابراین اصلاحات اقتصادی مقدم بر هرچیزی است؛پس اگر کشور به دایره تجدد وارد نشده،فقط برای آن است که روشنفکر ایرانی بر خلاف تجربه دنیا،اصلاحات اقتصادی را،که نخستین شرط اصلاحات اداری و سیاسی است،درک نکرده و«تصور میکند که با وجود فقر هم میتوان آدم شد."