چکیده:
یکی از عوامل اساسی در پیدایش اختلاف بر سر تعداد آیات منسوخه قرآن، عدم توجه دقیق به اصطلاحات قریب
المعنی و خلط مباحث مختلف در این حوزه بوده است. دانشمندان متقدم علوم قرآن، عالمانه یا از سر تسامح، وجوه
ممیزه نسخ با تخصیص، انساء، تقیید، استثنا و ... را در نظر نگرفته و حکم نسخ بسیاری از آیات قرآن را صادر کردهاند،
لکن متأخرین در نقد این رویه تمامی مساعی خویش را به کار بردهاند. در مقاله حاضر پس از تنقیح و تبیین این مشکل و
بررسی اسباب و علل تعدد نسخ، گامی در جهت معرفت صحیح آن برداشتهایم.
خلاصه ماشینی:
یعنی انجام دادن عمل، به خاطر علتی است که در آن وجود دارد و پس از رفع آن علّت، وجوب به عمل دیگری منتقل میشود که علت به آن انتقال یافته است، مانند دستور به صبر و گذشت هنگام ناتوانی و قلّت افراد مسلمان، که با واجب شدن جنگ، حکم آن از میان میرود و این در حقیقت نسخ نیست.
ابن حزم نیز، با آنکه قائل به نسخ بعضی از آیات قرآن است و در رساله ناسخ و منسوخ خویش به موارد آن اشاره کرده، استثنا، تخصیص و تقیید را به عنوان مبیّن و مفسّر مطرح کرده است نه ناسخ (الجبری، 86).
از طرفی ممکن است مفاد دو آیه، مماثل یکدیگر بوده، اما تغایر ظاهری داشته باشند، در حالیکه نسخ زمانی محقق میشود که منافات و تعارض، حقیقی و کلی و مطلق باشد (معرفت، 2/275؛ زرقانی، 2/275)، و در منافات جزئی، حکم تخصیص، صادقتر از نسخ میباشد، دریافت ناقص از مدلول آیه چه نتایجی را در بر خواهد داشت؟ تعدد آیات منسوخه در کتب مختلف متقدمین، پاسخ پرسش را خواهد داد.
آنانکه به این بعد آیه توجه نداشتهاند، آن را جزء آیات منسوخه ذکر کردهاند (النحاس، 24؛ سیوطی، الاتقان، 2/22) و در مقابل، محققین معاصر، نسخ آیه را نپذیرفتهاند (معرفت، 2/315؛ زرقانی، 2/155؛ خویی، 300).
اکثر علمای اسلام، خصوصا اصولیین نسخ آیات قرآن با اجماع را جایز ندانسته، جایگاه مستقلی برای آن قائل نیستند، و معتقدند این امر موقعی میسر است که توقیفی بوده و مستند به نصی از جانب رسول اکرم باشد (زرقانی، 2/148؛ ابن حزم، 4/120).