چکیده:
تقیه که در لغت به معنای پرهیز از خطر و حفظ جان و مال است، در اصطلاح دینی، و در زمینههای گوناگون اعتقادی و سیاسی،
معنایی بس گسترده یافته و مجادلات پردامنهای برانگیخته است. ما، پس از بررسی منابع خود، نخست به شرح معانی لغوی و
اصطلاحی آن میپردازیم. سپس ماجراهایی تاریخی چون گرفتار آمدن چندتن از مسلمانان - از جمله یاسر و پسرش عمار و نیز سمیه
- به دست کفار قریش را عرضه میکنیم و به شأن نزول برخی آیات و نیز تفاسیر گوناگونی که پیرامون موضوع تقیه میگردد اشاره
مینمائیم. آنگاه به ذکر احکام فقهی تقیه، جواز، مشروعیت، وجوب یا استحباب و یا حرمت آن از دیدگاه فقهیان و متکلمان اهل سنت
و شیعه میپردازیم و مقتضیات سیاسی و اجتماعی و یا رخدادهایی را که ائمه اطهار (ع) و شیعیان را به بهرهبرداری از تقیه مجبور
ساخته، و نیز صدور برخی احادیث ناهماهنگ را که زائیده تقیه بوده است، شرح میدهیم.
خلاصه ماشینی:
پس از دو تفسیر مذکور به تفاسیر دیگری میرسیم که توسط فریقین نوشته شده و چون در اصل موضوع که جواز و مشروعیت تقیه و اجرای آن در ارتباط با عمار یاسر و چند تن دیگر از اصحاب، اختلاف چندان در آنها به چشم نمیخورد و تفاوت فقط در برخی مسایل جزئی است (مانند اختلاف در نام و تعداد مسلمانانی که در هنگام هجرت پیامبر(ص) به مدینه گرفتار کفار قریش گردیدند) به ذکر نام تعدادی از آن تفاسیر بسنده میکنیم.
5- منابع فقهی در میان فقیهان اهل سنت بحث تقیه و احکام مربوط به آن کمتر به چشم میخورد ولی در عین حال بنابر نقل فاضل مقداد (د 826 ق) پیشوایان مذاهب اسلامی جز ابوحنیفه فتواها و مسایلی را ارائه کردهاند که حاکی از مساعد بودن نظر آنان با جواز تقیه است، مانند فتوا به سقوط حد در موارد اکراه و اجبار به عمل منافی با عفت، و نیز سقوط تعزیر از شارب خمر در حالت اکراه که از نظر اکراه با مسأله تقیه مرتبط است.
احکام فقهی و عملی در رویارویی با موارد تقیه چنانکه اشاره شد در میان فقیهان اهل سنت بحث تقیه کمتر مطرح گردیده است، در عین حال فاضل مقداد (د 826 ق) در کنزالعرفان (1/394) میگوید: بسیاری از فقهای اهل سنت به جز ابوحنیفه مسایل عدیدهای ارائه کردهاند که حاکی از مساعد بودن نظر آنان در جواز تقیه است، مانند: سقوط حد رجم از مکره و مجبور به عمل خلاف و نیز سقوط تعزیر از شارب خمر مجبور و مکره که از جهت اکراه با تقیه مرتبط است.