چکیده:
دربارة حروف مقطعة موجود در سرآغاز برخی از سورههای قرآن و معنا و مدلول آن حروف،
عالمان مسلمان و غیرمسلمان آرا و نظریههای بسیاری را در میان نهادهاند. ولی این
آرا عمدتا جستجوگر را اقناع نمیکند. نگارنده در این مقالة کوتاه آرای قرآن شناسان
غربی را به اختصار گزارش کرده و در حد بضاعت مزجاة خود نشان داده است که آن آرا
تا چه مایه سست بنیاد و خودسرانه است.
خلاصه ماشینی:
"وی در آن کتاب (ص 215 به بعد) نظر داد که حروف مقطعه نباید جزء متن قرآن باشد؛ بلکه میتواند حروف آغازین یا نماد اسامی مؤمنانی باشد که در حیات پیامبر (ص) مجموعههایی شخصی از سورهها را برای خود فراهم آورده بودند و آنگاه که زید بن ثابت قرآن را گرد آورد، این رموز مالکان نسخههای خطی را در مصاحف به کار برد.
او گفت: این نشانههای رمزی، زمانی که مسلمانان بعدی دیگر معانی آن را نمیدانستند، بر حسب تصادف وارد متن قرآن شده است.
ولی زمانی که کتاب هرشفلد انتشار یافت، نولدکه که نخستین بار این فرضیه را پرداخت، خود دیگر آن را رها ساخته بود (بلاشر، ص 169؛ EI2, V, p.
هانس بوئر[3] برای نخستین نکتة مورد نظر شوالی مبنی بر اینکه «این حروف با گردآوری سورهها مرتبط هستند» شواهدی آماری فراهم آورد.
طی نگارش مقالهای مستقلا رأی مشابه دیگری عرضه کرد مبنی بر اینکه این حروف نشانههای اختصاری عناوین سورههای منسوخ هستند.
وی با عرضة فهرست سورههای حروف مقطع دار و آیات آغازین آنها بر دو نکته تأکید میکند: یکی اینکه حروف مقطعه بر ترتیب نهایی قرآن تأثیرگذاشته است.
هر چند تطابقی که در این جا مطرح است چندان دقیق نیست و استثناهایی هم به چشم میخورد، اما این ارتباط نزدیک میان حروف مقطعه و سجعها یا به دیگر سخن همخوانی میان مصوتهای سورهها را باید چیزی فراتر از یک انطباق تصادفی در نظر گرفت (EI2, V, p.
T. Welch, New Edition, Leiden, 1954… ـ Glasse, Cyril; The Concise Encyclopaedia of Islam, First published, London, 1989."