خلاصه ماشینی:
"هر گاه چنین نتیجهگیری(جهان مصنوع موجود آگاه است)بر اساس شباهت مصنوع و مقیاس قرار دادن حال یک فرد دیگر استوار است،گذشته از اینکه شباهت این دو به هم کامل نیست،تنها شباهت علمآور و یقین آفرین نیست واحدی از منطقیها "تمثیل"را که از حکم"مشابهی"حکم مشابه دیگر استنتاج میشود مفید یقین نمیداند و اگر یک چنین استدلال یک استدلال تجربی و آزمونی است و بر اساس"تماثل"مصنوع بشری و طبیعی استوار میباشد باید شرایط تجربه را دارا باشد،در حالی که چنین نیست زیرا یکی از شرایط تجربه تکرار عملیات است یعنی مکرر جهانهائی به همین شکل و عین همین وضع و نظام از موجودات دانا و توانا صادر شده باشد،آنگاه پس از دیدن جهانی نظیر جهانهایی تجربه شده،حکم شود که این جهان نیز مانند آن جهانها،علتی دانا و توانا دارد در صورتی که چنین تجربهای در مورد مصنوعات انسان مانند کشتی و خانه و شهر انجام گرفته،اما درباره جهان چنین تجربهای انجام نگرفته است و جهان نسبت به ما نخستین مصنوع طبیعی است که در برابر آن قرار گرفته و پیش از آن،نظیری برای آن ندیدهایم.
با توجه به این چهار نوع ابزار شناخت،یادآور میشویم"برهان نظم"که یکی از روشنترین و همگانیترین براهین خداشناسی است،نه یک برهان حسی است که تمام مقدمات از حس گرفته شود،و نه از مقوله تمثیل و استقراء است که ملاک قضاوت در آن"شباهت"دو موضوع یا بیشتر به یکدیگر باشد،و نه یک برهان تجربی است که مبنای "استنتاج"تماثل افراد یک طبیعت به شمار آید،بلکه یک برهان عقلی محض است که یعنی فرد پس از مطالعه ماهیت نظم که هم اکنون بیان میشود با یک محاسبه دقیق میگوید: هر چیزی که به صورت دستگاههای پیچیده و فوق العاده دقیق درآید بدون دخالت یک عقل و شعور و بدون رهبری علم گسترده امکان پذیر نیست."