ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد ادب و هنر

"علامهء طباطبائی رضوان الله تعالی علیه‌ ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد مهر خوبان دل و دین،از همه بی‌پروا برد رخ شطرنج نبرد،آنچه رخ زیبا برد تو مپندار که مجنون،سر خود مجنون گفت‌ ز سمک تا به سما کش،کشش لیلی برد من به سرچشمهء خورشید،نه خود بردم راه‌ ذره‌ای بودم و،مهر تو مرا بالا برد من حسی بی سرو پایم،که به سیل افتادم‌ او که می‌رفت مرا هم،به دل دریا برد جام صهبا به کجا بود،و مگر دست که بود؟ که در این بزم بگردید و دل شیدا برد؟ خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود که بیک جلوه زمن،نام و نشان یکجا برد خودت آموختیم مهر و خودت سوختیم‌ با برافروخته روئی،که قرار از ما برد همه یاران بر راه تو بودیم ولی‌ غم روی تو مرا دید،مرا تنها برد همه دلباخته بودیم و هراسان که غمت‌ همه را پشت سر انداخت،مرا تنها برد -حقیقت مالکیت در اسلام،تعلق‌ مال به انسان نه تعلق انسان به مال،و به تعبیر دیگر مال از نظر اسلام برای انسان‌ وسیله زندگی است نه هدف،مالکیت در صورتی مایهء از خود بیگانگی است که دنیا هدف و کعبه آمال باشد،نه وسیله زندگی."