خلاصه ماشینی:
"از آغاز قرن شانزدهم میلادی قندهار بخشی از امپراطوری تیموریان(هرات)بود که به دست حاکمی دکتر محمد حسین رازنهانـ عضور هیأت علمی دانشگاه تربیت معلم تهرانـ نصرتنامه ترخان تألیف:سید میر محمد بن بایزید پورانیـ به تصحیح و نتقیح:ذاکر انصار زاهد خان ناشر:انستیتو مطالعات آسیای مرکزی وغربی کراچیـ سال انتشار:2000 میلادیـ نیمه مستقل به نام امیر ذی نون ارغون،اداره میشد.
در این زمان سلطان حسین میرزا بایقرا،به عنوان بزرگ خاندان تیمور،که با نزاع و دستهبندی درون خاندان خود روبهرو بود با قدرتطلبی گروهی از قبایل ماوراءالنهر به نام«ازبکان»،تحت رهبری شیبانی خان مواجه گردید جاهطلبی شیبانی خان برای حکومت بر بخش وسیعی از قلمرو آسیای مرکزی،او را به دشمن اجتنابناپذیر تیموریان تبدیل کرد.
»5 هنگامیکه میرزا محمد صالح ترخان در قصبه نصرپور به حکومت رسید میر محمد ترجیح داد که به جای رفتن نزد او،تاریخش را بنویسد6و به همین جهت مورد تشویق و حمایت میرزا محمد صالح قرار گرفت:«حضرت نواب عالی خلد ملکه نیز ترغیب فرموده به زبان دربار گوهر نثار ایشان گذشت که اخلاقا[کذا]حالات[23 F ]سلاطین سابق ارغون را نیز در سلک تحریر درآورده شود.
وی با به قدرت رسیدن سلطان حسین بایقرا قلمرو نفوذ خود را که در بلوکات هرات بود همچنان حفظ کرد اما«در مهم امیر مشار الیه به امرا پایه سریر فلک مصیر بنیاد جانقی کرد همگان متفق اللفظ و المعنی گفتند که چون شجاعت و شهامت امیر ذو النون بیگ اظهر من الشمس است که به چه مرتبه و مثابه است ولایتی میباید که در آنجا محاربه و مقاتله بسیار به جای باید آورد که تا حشمت و شوکت پیدا شود والا اگر جای کلانی بدهیم به اندک زمانی آثار مخالفت از وی ظاهر شد."