خلاصه ماشینی:
"*** در زمان ناصرالدین شاه،شخصی بنام"هانری مارتین"با اظهار علاقهء وافر به تعلیمات اسلامی وارد ایران شد،و پس از ایجاد رابطه با مسئولین مملکتی،مدرسهء عیسوی "ارومیه"را تأسیس کرد،و پس از مدتی به انتشار نشریاتی دست زد که در آنها به اسلام و پیامبر اکرم(ص)اهانتهای بسیاری داشت،و باز از همین مدارس"مدرسه عیسوی تبریز"بود که همین هدف شوم استعمار را تعقیب میکرد5 و بالاخره گردانندگان برنامههای استعمار فرهنگی تا سال 1915،30185 مدرسهء ابتدائی و 98 بیمارستان و حدود یک صد دانشگاه و 579 درمانگاه در کشورهای اسلامی تأسیس کردند تا از این راه بتوانند مسلمانان را در عقاید اسلامی و سنن دینی و ملی خویش متزلزل سازند6،زیرا بهترین راه را اینچنین تشخیص داده بودند یکی از اقطاب استعمار"سموئیل ژویمر"میگوید:در کشورهای اسلامی،تجربههای زیادی بدست آوردهایم و فهمیدهایم که با همه کوششها و خرج مبالغ هنگفت و سخنرانیها و نوشتههائی که در همه جا داشتیم،نتوانستیم مسلمانی را از آئینش بازگردانیم،و به این نتیجه رسیدیم که باید سعی کنیم نخست آنان را در مسلمان بودن متزلزل کنیم و لاابالی و بیدین بارآوریم که در آن صورت ما،یا آیندگان ما به آسانی بتوانیم آنان را به نصرانیت دعوت نمائیم7 ناگفته پیداست که برای استعمارگران،نصرانیت یا هر آئین دیگری مطرح نیست،ولی از هر راهی که بهتر بتوانند به مقاصد شوم و استعماری خویش دست یابند،ازآن راه وارد می- شوند،و در مبارزه با اسلام هم،آنچه که برای آنان مطلوب است مسلمان نبودن میباشد، ولو اینکه در صورت مسلمانی و بنام مسلمان شناخته شوند که در این صورت شخص استعمار شده برای هر نوع استثمار و سواری دادن آمادگی خواهد داشت،و هیچ جائی برای ساختن افراد آنچنانی بهتر از مدارس و دانشگاهها و هیچ راهی بهتر از استعمار فرهنگی نیست."