خلاصه ماشینی:
"بلاندان در فصل نخست این کتاب با نگرشی سیستمی-که وی آن را مناسبترین شیوه برای مقایسه حکومتها میداند-پنج نوع عمده نظام سیاسی را در جهان معاصر به صورت رژیمهای لیبرال دموکراتیک،اقتدارگرای مساوات طلب،غیر مساوات طلب سنتی،پویولیستی و اقتدارگرای و غیر مساوات طلب معرفی میکند و به بیان هنجارها و انواع شکلبندی نهادها در هر کدام از این نظامها میپردازد.
به اعتقاد بلاندل دیکتاتوریها غالبا در مرحله خیزش اتفاق میافتند و این در حالی است که احتمال ظهور آنها در جوامع سنتی با ثبات که تحت سلطه گروههای بزرگ قرار دارند کمتر است و نیز در جوامع بسیار توسعه یافته که منافع اختصاصیتر و مجموعههاتی مترقیتر به میزان کمتری میتوانند کنترل مستقیم بر حکومت داشته باشند، بهندرت یافت میشوند.
البته بلاندل متذکر میشود که احساسات اجتماعی باید اذعان کرد که مطالعه مقایسهای حکومت،غالبا مطالعهای مدرنیستی است و حکومت مطلوب جامعهء غرب(لیبرال و دموکراسی)را به عنوان حکومت ایدهآل، معنای مقایسهء خود قرار میدهد اگر جامعه از همگرایی خوبی برخوردار و سرعت تغییرات،آرام باشد و برخی از ساختارهای سیاسی،شکاف مابین جامعه سنتی و مدرن را پر کنند، احتمال حاکمیت دیکتاتوری،کاهش مییابد از میان نمیروند چرا که موسسات بندرت«خالص»هستند.
نویسنده در پایان این فصل و در واقع در پایان کتاب مینویسد مطالعه حکومت تطبیقی،نتایج سریعی را برای کسانی که انتظار یک«دستور کار»برای نظم سیاسی جدید دارند، فراهم نمیآورد،در مجموع حکومت مقایسهای نسبت به زمینههای دیگر با مشکلات پیچیدهتری روبرو است؛این حوزه مطالعاتی هم به شناحت تفصیلی کشورها و نهادهای آنها نیاز دارد و هم باید توانایی استفاده از مدلهای کلی را داشته باشد و نیز مستلزم توجه به وضعیتهای انضمامی همراه با تمایل به جای دادن این وضعیتهاغ در قالبی مشترک است."