خلاصه ماشینی:
"نبود گروههای مستقل دانشجویی که بتوانند با الگوهای دموکراتیک گرایشهای ناهمگون فکری و رفتاری دانشجویان را سازماندهی کنند از موانع عمدهء جذب دانشجویان در این تشکلها و در نتیجه آمادهسازی آنها برای مشارکت سیاسی به شمار میآید تحرک و فعالیتهای سیاسی دانشجویان پس از دوم خرداد 1376 افزایش یافته است؛به گونهای که دانشجویان در متن بسیاری از تحولات و رویدادهای جامعه حضور مییابند برای آماده شدن زمینهء فعالیت سیاسی باید شرایط و عوامل لازم که مهمترین آنها ایجاد نوعی امنیت،ثبات و شرایط حقوقی و نهادی است،فراهم باشد تجربه فعالیتهای متشکل غیردانشجویی نیز گویای همین واقعیت است که نزدیکی یک سازمان به حکومت همواره از محبوبیت آن میکاهد وضعیت و شرایط ویژهء دورههای مختلف پس از انقلاب اسلامی،جنگ تحمیلی،بازسازی و حرکت دوم خرداد 76، الگوهای متفاوتی از فعالیت اجتماعی را متناسب با تحولات و ویژگیهای آن دورهها اقتضا میکرد.
فهرستی از این چالشها و محدودیتها به شرح زیر است:10 فقدان انسجام و سازمانیافتگی مناسب جنبش، نداشتن برنامه و هدف یا گفتمان مشخص،خروج بخشی (هر چند اندک)از دانشجویان از مسیر گفتگوی منطقی و قرار گرفتن در مسیر ستیز و خشونت(رادیکالیزهشدن)، شکاف میان مردم و دانشجویان و دور شدن آنها از علایق و مسایل مردم،بازماندن دانشجویان از کارهای علمی و فکری،کمتوجهی به افزایش آگاهیها و دانش سیاسی، هزینه شدن بخشی از توان جنبش دانشجویی در تضاد و رقابت میان تشکلهای آن،ناتوانی در کانالیزه کردن و مطرح نمودن مطالبات اجتماعی،گسست تاریخی در جنبش دانشجویی و ناتوانی در انتقال و استفاده از تجربیات،حفظ ساختار سنتی درونی با وجود تغییرات بیرونی(محیطی)، ناتوانی در تبدیل دغدغههای ذهنی به اندیشههای راهبردی، گرفتار شدن بخشی از جنبش دانشجویی در بحران هویت، وابستگی فکری و مالی،ناتوانی در برخورد با چالشها و مدیریت بحران،فقدان فراگیری جنبش دانشجویی(ناتوانی در تحقق وحدت در عین کثرت)،بر عهده گرفتن نقش احزاب یا گروههای فشار از سوی بخشی از جنبش دانشجویی،نداشتن تئوری قوی به عنوان پشتوانه جنبش دانشجویی و برخورد انفعالی و واکنشی با تحولات و رویدادها."