خلاصه ماشینی:
"(ص 83)او با تطبیق تحلیلهای خود با شرایط محیطی،به تجویز(به تصویر صفحه مراجعه شود) از منظر والتز، اگرچه ساختار نظام بین الملل از کنشها و واکنشهای بازیگران مختلف و روابط حاکم میان آنها حاصل میشود اما این ساختار صرفا منطبق با خرده الگوهای تشکیلدهندهی خود نبوده و دارای هویتی مستقل و فراتر از مجموع این عناصر است (به تصویر صفحه مراجعه شود) علیرغم نگاه نامطمئن به جهانی شدن اقتصاد و نگاه ناامیدانه به بحث جهانی شدن سیاست هابرماس به هالهی فرهنگی پیچیده به دور این منظومه از منظری امیدوارانهتر مینگرد و دستیابی به فرهنگ جهانی مشترک -با حفظ تفاوتهای فرهنگی موجود- را امری ممکن میداند دارویی جدید با حفظ ترکیب پیشین و تنها افزایش برخی غلظتها برای«دولت- ملت»رو به احتضار اقدام میکند.
(ص 126)اما این امر را اگر از این منظر پیگیری نماییم که به این ترتیب،فرد از قید دولت که محصول قراردادی پیشینی است آزاد شده و وارد عرصهی جدیدی میگردد که در آن،اشتراکات سنتی جای خودبه نظرهابرماس،سه پدیدهی جنگ سرد، استعمار زدایی و دولت رفاه عمومی، مهمتری شاخصههای سیاسی عصر طلایی قرن بیستم (1989-1945)محسوب میشوند؛ از این سه پدیده،دو مورد نخست به تاریخ پیوستهاند و سومین مورد نیز-علیرغم پافشاری برای ادامهی حیات -در حال استحاله در فرآیند رو به گسترش جهانی شدن است را به اشتراکات مدرن برای ایجاد جوامعی با هنجارهای جدید میدهند،آنگاه «همپیوندی»های جدید-فرضا هم پیوندی فکری به جای تشابهات زبانی-دیگر امری چالشبرانگیز تلقی نخواهند شد."