خلاصه ماشینی:
"در گفتار ششم و پایانی کتاب، نویسنده با نتیجهگیری از بحثهای خود در گفتار قبلی مبنی بر این که نظام سیاسی ایران در شرایط گذار تدریجی به صورتبندی سیاسی متفاوتی قرار گرفته است که آن را گذار از دموکراسی صوری به شبه دموکراسی میداند-اصلاحات سیاسی را یکی از ابزارهای عمده برای تسهیل گذار به سوی دموکراسی بر میشمارد و با ذکر ویژگیهای اصلی دولت ایدئولوژیک، به بررسی مفهوم دموکراتیزاسیون و ویژگیها و خطوط کلی اصلاحات در ایران میپردازد.
با این حال پس از مدتی، اختلاف میان این دو دسته از احزاب بر سر مسایلی همچون شکل حکومت و ماهیت سیاست داخلی و خارجی از بین رفت و سرانجام به تعبیر نویسنده گروهها و احزاب لیبرال و میانهرو از بلوک قدرت اخراج شدند و احزاب بنیادگرای اسلامی هم برای تحکیم و تثبیت قدرت خود در سطح گستردهای به بسیج تودهها دست زدند که در نتیجه به نظر نویسنده الگوی مشارکت تودهای در سالهای اولیه انقلاب تا سال 1368 حاکمیت پیدا کرد و حکومتی«پوپولیستی»به وجود آمد که مشارکت تودهای، بسیج سیاسی، دموکراسی محدود و فقیه سالاری مهمترین ویژگیهای آن بود.
گفتار چهارم ساختار حکومت اسلامی در ایران در پرتو سه عنصر اساسی عنی گرایش به جامعه تودهای، قدرت روحانیت به عنوان طبقه و ایدئولوژی سنتگرایی شکل گرفته است، و مجموعه این عوامل موجد دولت ایدئولوژیک پس از انقلاب بوده است.
آنجا که نویسنده نتیجهگیری میکند که«در ایران موانعی برای اعمال حکومت به شیوهای دموکراتیک وجود دارد»(ص 60)یا آنجا که اظهار میدارد:«ظرفیتهای حاکمیت مردمی به معنای رایج در جهان در قانون اساسی و ساختار قدرت جمهوری اسلامی محدود و مقید است»(ص 62)لازم بود اشاره کند که کدام دموکراسی مورد نظر ایشان است و مهمتر این که چرا ایشان نظام ج."