چکیده:
به نظر میرسد که الگوی مصرف به یکی از دغدغههای جامعه و مسئولان کشور تبدیل شده است.آنچه در این میان کمتر مورد توجه قرار گرفته بنیانهای فکری این پدیده است که در این مقاله بدان پرداخته شده از سویی نیز ارتباط این پدیده با نظام آموزش و پرورش فوق العاده حائز اهمیت است.لذا این دو پدیده را در ارتباط با یکدیگر در مقالهی حاضر بررسی کردهایم.
خلاصه ماشینی:
"فرهنگسازی به نظر میرسد که در اصلاح الگوی مصرف،آگاهی از رفتارهای منطقی افراد در مصرف موارد عام و خاص،جزو نکاتی است که به بسترسازی توسط تکتک دستگاههای مسئول برای باز تعریف استانداردهای مورد توجه و اطلاعرسانی شفاف آنها نیاز دارد.
یکی از ابعاد،موضوع آموزش است و در این زمینه توجه به نکات زیر ضروری است: چنانچه تغییری در شیوهی زندگی در کرهی خاکی ایجاد نشود، نسلهای آینده که به غذا، سر پناه و بهداشت مناسب نیاز دارند،به این امور دست نمییابند و در این زمینه،عواملی نظیر رشد جمعیت و مصرفگرایی، تهدیدی عمده برای نسلهای آینده تقلی خواهند شد همواره بنیهی تولیدی در کشورهای صنعتی مقدم بر الگوی مصرف بوده است و در واقع،تغییرات در الگوی مصرف به دلیل تغییرات در بنیهی تولیدی آنها پدیدار شده است اصلاح روشهای جدید تدریس با استفاده از نظرات اندیشمندان داخلی در مطالعات صورت پذیرفتهی بین المللی.
پیشنهادهای اجرایی یکی از اقداماتی که وزارت آموزش و پرورش،به عنوان اهرم اصلاح البگوی مصرف کشور در قوه مجریه،میتواند مورد توجه قرار دهد تا سایر دستگاهها نیز با هماهنگیهای لازم به هم فکری واحد در این زمینه برسند،این است که با در نظر گرفتن موارد ذکر شده، زمینهی اجرایی شدن پیشنهادهای زیر را فراهم کند: صدور مصوبهی هیئت محترم وزیران برای اصلاح الگوی مصرف کشور و تشکیل واحدهای مربوطه در یکی از معاونتهای وزارت خانهها،سازمانها و دستگاههای کشور."