خلاصه ماشینی:
"به این ترتیب،او تلاش میکند دموکراسی حقیقی مورد نظر خود را از مفهوم فردگرایی موجود در ایدئولوژی لیبرالیسم متمایز کند و در این راستا معتقد است که کلمهء آزادی نیز در زبانهای یونانی و لاتین از منتقدان جدید دموکراسی از قانون اکثریت حاکم بر آن انتقاد میکنند و معتقدند که تصور اینکه امر مرجعیت (اتوریته)که امری کیفی است بتواند از اکثریت که امری کمی است،صادر شود انسان را به حیرت میاندازد دموکراسی بهترین وسیله برای سازماندهی پدیدهء گردش نخبگان است(به تصویر صفحه مراجعه شود) واژهء منشأ و زادگاه مشتق میشود و «معنای اصلی آزادی به هیچ وجه به معنای آزاد کردن یعنی رهایی از قیود تعلق به یک جماعت خاص نیست، بر عکس،آزادی بر تعلق فرد به جمع شهر و شهروندان تأکید دارد و خود این تعلق،آدم را به صفت آزاد موصوف میکند.
(ص 61)بنا بر این، نویسنده معتقد است که مفهوم اساسی دموکراسی این نیست که اکثریت خاصیت اکثریت این است که به ما میگوید چه چیزی از نظر سیاسی مناسب است تا آن را اختیار کنیم و بهترین دلیل بر اینکه اکثریت متولی حقیقت نیست، همین حقی است که برای اقلیت قائل میشوند دو بنو احمد آزادی بیان را تا آنجا میداند که با منافع عامه، یعنی با امکان اینکه مردم سرنوشتی منطبق با ارزشهای بنیادگذار جامعهء خود داشته باشند، تعارض پیدا نکند(به تصویر صفحه مراجعه شود) تصمیم بگیرد،بلکه بنیاد حقیقی مشروعیت دموکراسی در این است که مردم خود فرمانروایات خود را برگزینند، به عبارت دیگر،این مردماند که حاکمیت دارند و نه تعداد اکثریت و اقلیت؛قاعدهء اکثریت راهکار است."