خلاصه ماشینی:
"در مقدمه عرض میکنم که قدما معرفت را با حکمت تعبیر میکردند،و حکمت را مشتمل بر سه قسم میشمردند،حکمت الهی مشتمل بود بر مباحث الاهیات به معنای عمومی کلمه که همهء مقولههای دانش انسانی امروز را هم شامل میشد و قسم دوم تعبیر میکردند به حکمت طبیعی،که آن خود موضوعهایی اصلی و موضوعهایی فرعی داشت،موضوع اصلی حکمت طبیعی،در واقع آن مباحثی بود که مربوط به کلیات جسم و اقسام آن میشد و فروع علوم طبیعی آن زمینههای خاصی که مثلا طی از فروع علم طبیعی به شمار میآمد که مروبط میشد به جسم انسان، صحت یا بیماری این جسم،به راه بودن یا نا به راه بودنش،و طرق به راه آوردن بخش نا به راهش،که در واقع درمان و داروشناسی و داروسازی که همه جزو حکمت طبیعی به شمار میآمدند و در قسم ریاضی نیز همین تقسیمبندی بوده است یعنی بخشی از دانش که به مقادیر و یا به تعابیری به عدد و تا حدودی به مقولهء مقادیر غیر عددی مربوط میشد اینها در همین دو قسم حکمت اصلی ریاضی و حکمت فرعی آن مورد بحث قرار میگرفت که شما امروزه این متنهای کهن و بسیار به نام و معروف حکیمان بزرگ قدیممان را که ملاحظه بکنید،میبینید که مشتمل بر این سه بخش هستند.
به نظر من اگر یک نفر جرات میکند و به سراغ تصحیح متون علمی میرود باید یک نکته را خوب در نظر بگیرد و آن هم کمالگرایی برای تصحیح متون است،یعنی به هیچ عنوان مقتضیات خودش را به پای تصحیح متنون است،بلکه کوشش بکند برای به دست آوردن یک متن منقح و نزدیک به کمال این کمالگرایی چه مقتضیاتی باید داشته باشد."