چکیده:
برای بررسی جایگاه زن در ادبیات، با توجه به تعدد متون ادبی و نگاه متفاوت شعرا
به زن، نخست باید به تفکیک نقشهای متفاوت زن در آثار هریک از شعرا پرداخت.این نقشها
اغلب در دو عنوان همسر و معشوق خلاصه میشود که از این بین نقش معشوق چشمگیرتر
است.با اینکه نگاه کلی شعرا به زن به عنوان معشوق(حد اقل تا پایان سبک عراقی)تقریبا
مشابه و یکسان است، ولی گاه دیده میشود که جایگاه زن در یک منظومه عاشقانه با زنی
در منظومه عاشقانه دیگر با وجود نقش یکسان آن دو(معشوق)تفاوت بسیار دارد، که اغلب
به دلیل شرایط محیطی متفاوتی است که آن اثر در آن خلق شده است؛مانند: جایگاه شیرین
در«خسرو شیرین»نسبت به جایگاه لیلی در«لیلی و مجنون»(که به نظر میرسد در این مورد
خاص، دلیل دیگر آن پشتوانه قدرت سیاسی و مادی شیرین نسبت به لیلی نیز باشد).حتی گاه در دو منظومه یکسان نیز در نگاه شعرا در مورد زن، تفاوت چشمگیری
هست.برای مثال تفاوت بین نگاه فردوسی و نظامی به شیرین در
داستان خسرو شیرین، میتواند حاصل روایتهای متفاوت دو شعار از
داستان و تفاوت دیدگاه و شخصیت آنها و انگیزه هریک از آن دو، در خلق این منظومه
بوده باشد؛چنانکه با نگاه فردوشی شیرین، در کل داستان حضور چندانی ندارد و
تاثیرگذار نیست ولی در روایت نظامی، او محور داستان است و به دلیری و وفاداری در
عشق شهره است و این مطلب حتی این گما را تقویت میکند که شیرین نظامی خلق خود او
باشد.
خلاصه ماشینی:
"پس بررسی نگرش سعدی به زن و جایگاه زن در آثار او، شاید تنها برای اثبات جامعه مردسالاری، که باعث نگاه ویژه به زن میشود، مناسب باشد ولی باید دانست که همه آن زنانی که سعدی در موردشان توصیه میکند تنها زنند(البته میتوانند معشوق هم بوده یا باشند)، لذا آنچه در ابتدای مقاله در مورد مقایسه زن در دو منظومه لیلی و مجنون و خسرو شیرین مطرح میشود مناسبتی ندارد، اینست که باید نقش زن در این بررسی به عنوان همسر یا معشوقمشخص شود 2 یعنی آثاری که در آنها نقش زین یکسان مورد توجه است در کنار هم قرار بگیرد.
(3)-تفکر عام مرد سالارانه حاکم بر جامعه سعدی باعث میشود که تا سعدی، که در سراسر بوستان و سایر آثارش، اغلب اهل انصاف است و ازین بابت نظرات متناقضی را که نشان از تناقض و تعارض فکری جامعه و گاه خود انسانها دارد، مطرح میکند حتی او هم در مورد جنس دوم (زن)مردسالارانه نظر بدهد و برای مردان در مورد شیوه رفتار با زنان توصیههای اخلاقی بکند و همین باعث پردهنشینی و مستورگی زنان بشود که باز این مستوره بودن زن دو نتیجه بار میدهد:اول اینکه به حکم الانسان حریص علی ما منع به شاعر به توصیف معشوق پنهان میپردازد و در خیالش روزی باد، برقع از چهره او بر میدارد و زیبایی او جلوه میکند و او با دیدارش دری از رحمت به روی خلق باز میکند و دیگر نخواهد توانست تا روی از خلق بپوشاند(که البته این معشوق حتی ممکن است مثلی لیلی یک دختر معمولی باشد یا حد اقل در حسن خارق العاده هم نباشد)و ثانیا آنکه زن ناقص عقل معرفی میشود تا هر مرد بیدست و پاپی را زن بنامند و شایسته در خانه ماندن بدانند و شاید خبرچین دانستن زنان هم بیدلیل همین مستوره بودنشان باشد اینکه ارتباط گسترده با جامعه ندارند و احتمالا قدرت تحلیل و خبرسازی و خبرپراکنیشان از اینجاست که بیش از مردان به چشم میآید."