چکیده:
رمان نو، دیالوگ نو
اسدالهی اله شکر*
* گروه آموزشی زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه تبریز
دیالوگ (dialogue) و ایجاد ارتباط گفتاری با "دیگری" فلسفه وجودی زبان را بیان می کند. به عبارت دیگر چنانچه انسان نمی خواست با همنوع خویش ارتباط برقرار کند و خواسته های درونی خود را در بستر کلام و واژگان جاری نماید، از یکی از والاترین امتیازهای خود، یعنی زبان، بی بهره بود. وقتی که "من" در مقابل "دیگری" واقع می شود، پویایی او به شدت تحریک می گردد و در صدد بر می آید تا خود را بروز دهد و از چند و چون "دیگری" آگاه و از آنچه که در درون وی می گذرد با خبر شود.
این وابستگی و رابطه زبانی بین "من" و "دیگری" به قدری تنگا تنگ و تفکیک ناپذیر است که "من" نه تنها معنای وجودی خود را در وجود "دیگری" جستجو می کند، بلکه بدون او عنصری بی معنی و عاری از اراده و عمل خواهد بود. تزوتان تودوروف Tzvetan Todorov در کتاب میکاییل باختین اصل گفتگو Mikhail Bakhtine le principe dialogique در خصوص اهمیت "دیگری" در انجام ارتباط زبانی و دیالوگ به نقل از باختین می گوید: «من زمانی از خود آگاه می شوم، و زمانی به خویشتن خود می رسم که تنها برای دیگری، از ورای دیگری و به کمک دیگری اظهار وجود کنم. اعمال بسیار مهم، که از شعور و آگاهی هر کسی نشات می گیرد، معنا و مفهوم خود را همواره در ارتباط با یک شعور دیگری (با یک "تو") پیدا می کند. از دیگری بریدن، گوشه گیری کردن و خود را در خویشتن حبس نمودن، دلیل بارز خود باختگی است. بودن، به معنای بودن برای دیگری است، و از طریق او، بودن برای خود[...] نمی توانم وجود دیگری را نادیده بگیرم، بدون دیگری وجود داشته باشم، باید خودم را در دیگری بیابم، همچنان که دیگری را در خود می یابم.»
باختین در ادامه همین بحث یاد آور می شود که حتی گفتمانهای (discours) درونی و روحی چون "تک گویی" (monologue) نیز دارای ابعاد دیالوگی است. زیرا در این نوع دیالوگ گوینده با مخاطبی مجازی و ذهنی (virtuel) سرو کار دارد. هرچند چنین مخاطبی در ذهن گوینده به درستی مجسم نشود...
خلاصه ماشینی:
مثالهای ملموس بحث دیالوگ را در آثار نویسندگان"رمان نو" مورد مطالعه قرار داده و قالبهای تازه دیالوگ در نزد این نویسندگان و چگونگی مکانیزمهای
لازم است بررسی کوتاهی درباره چگونگی انجام دیالوگ در رمان سنتی به
دیالوگ برای روشن شدن روند داستان به کار گرفته میشود و نویسنده با به
بنابراین،چنین میتوان گفت که"دیالوگ سازی"در رمان سنتی
اصولا با شیوههای خاصی که نویسنده اعمال میکند همراه است و این مسئله روند دیالوگ را آسان میسازد و آنرا برای خواننده قابل فهم میکند.
این گونه"دیالوگ سازی"شیوه کار اکثر نویسندگانی است که از
میباشد و این نحوه دیالوگ تنها بین دو فرد ممکن است.
دیالوگ در رمان سنتی در واقع به عنوان یک روش کاربردی و به
به شیوه رمان سنتی بیان شده است که شخصیتهای داستان با تیرهها مشخص
شده توسط آنها نیز نمیتواند نام دیالوگ به خود بگیرد،این گفتگوها آواهای
عاطفی بودن این دیالوگ ابتدای رمان پی میبریم.
به خواننده است که از شگردهای نویسندگان"رمان نو"محسوب میشود.
میرسیم که این دیالوگ ابتدای رمان باید حداقل در صفحات سی یا سی و یک اتفاق میافتاد.
عبارتی رمان با این دیالوگ عمقی شروع میشود و نویسنده بعد از آشکار سازی
2:مرد دوم:یادآوری این نکته لازم است که خود نویسنده با
سر نام"م"این دیالوگ را خلق کرده است.
این نوع دیالوگ بیشتر در آثار نویسندگانی چون ناتالی ساروت و مارگاریت دوراس دیده میشود.
دیالوگ در"رمان نو"نه تنها برای آشکار سازی و ابهام زدایی به کار گرفته نمیشود،بلکه به طور جدی از شکل سنتی فاصله گرفته،و در آثار برخی