چکیده:
این مقاله در صدد ارائه آرای فلسفی علامه طباطبایی در باب اخلاق میباشد.این آرای فلسفی در دو اثر مهم ایشان،«المیزان»و«اصول فلسفه و روش رئالیسم»،منعکس شده است.مقالهء حاضر تلاش دارد تا دیدگاه اخلاقی علامه را به طور جامع ارائه دهد.نکات عمدهای که در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است عبارتند از: تأملات فلسفی در المیزان و اصول فلسفه در باب اخلاق،اخلاق و معرفتشناسی،هستیشناسی،روانشناسی و جامعهشناسی،مکاتب سهگانهء اخلاق و تفاوت میان آنها،فطرت اخلاقی،مسألهء حسن و قبح افعال الهی.
خلاصه ماشینی:
نکات عمدهای که در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است عبارتند از: تأملات فلسفی در المیزان و اصول فلسفه در باب اخلاق،اخلاق و معرفتشناسی،هستیشناسی،روانشناسی و جامعهشناسی،مکاتب سهگانهء اخلاق و تفاوت میان آنها،فطرت اخلاقی،مسألهء حسن و قبح افعال الهی.
علامه مباحثی را در مورد حسن و قبح-که قابل تعمیم به مسأله باید و نباید نیز میباشند-بیان داشتهاند که جنبهء نفس الامری بودن آنها را نشان میدهد و آنها را از اعتباری محض بودن خارج میسازد.
41 نتیجهگیری با در نظر گرفتن دیدگاههای علامه در باب حسن و قبح در تفسیر المیزان،میتوان نتیجه گرفت که محصولات اخلاقی از قبیل خوب و بد(و حتی باید ونباید)ناظر بر ضرورت بالغیر یا بالقیاس نمیباشند بلکه ناظر به تلائم و عدم تلائم فعل با سعادت و کمال بوده و اموری اضافی و نفس الامریاند.
خلاصه نظر علامه در این مورد چنین است:عقل عملی انسان نخست قوانین حاکم بر حیات سعادتمندانه و عقلانی بشر را به دست میآورد و با استناد به اینکه سنخ قانونگذاریهای بشری یکسان است،یعنی تشریع الهی نیز دارای غایت و اهدافی است که تأمین کننده مصلحت و سعادت افراد بشر میباشد(اونیز در تشریع،از مفاهیم اعتباری وجوب،حرمت،حسن و قبح و نظایر آن به عنوان اهرمهایی برای فراهم نمودن شرایط لازم جهت تحقق بخشیدن به اهداف تشریع استفاده مینماید)بر پایه معیارهای کلی و ثابت حسن و قبح،به بحث دربارهء افعال الهی میپردازد و قاطعانه حکم مینماید که خداوند هیچ گونه تشریعی بدون غایت ندارد،و همهء احکام الهی در برگیرندهء مصلحت و سعادت افراد بشر میباشد.